عملکرد دشمن در نماز گریزی جوانان و راهکارهای مقابله با آنها
در هر جامعه ای، جوانان مهمترین و تأثیرگذارترین گروه هستند. اما در عین تأثیرگذاری، بسیار هم تأثیرپذیر هستند. تأثیرپذیری از دوستان، همسالان، هنرپیشه ها، خواننده ها و … این ویژگی باعث شده که این قشر مهم، در معرض آسیبهای فراوانی قرار داشته باشند. یکی از مهمترین آسیبهایی که این قشر را تهدید میکند، تضعیف در باورهای دینی و به تبع آن نمازگریزی است. ترک فریضه ای که ستون دین لقب گرفته، منجر به بروز فاجعه ای به نام بی دینی و لاقیدی خواهد شد. با توجه به اینکه باورها و اعتقادات در مسیر رشد و تربیت جوانان دارای نقش بسیار مهمی میباشند، از این رو، دشمن مکارانه، سعی در تضعیف باورهای دینی و از بین بردن اعتقادات آنها دارد. در این مقاله قصد داریم به «شناسایی عملکرد دشمن در نماز گریزی جوانان و راهکارهای مقابله با آنها» بپردازیم. در این عملیات شناسایی! با ما همراه باشید.
اهمیت ایمان در جوانان
باورها و اعتقادات جوانان مهمترین عاملی است که خط مشی و گفتار و کردار و رفتار آنان را پرورش می دهد و دقیقاً به همین دلیل است که یکی از مهمترین اهداف دشمنان، مهار کردن خطر نیروی جوانانِ باایمان از طریق تضعیف باورهای های دینیِ این قشر بوده است. و برای رسیدن به این هدف، چه گزینه ای بهتر از ایجاد شبهه در فلسفه و اصل نماز؟ وقتی ستون دین یک جوان تخریب شود و خودش از کارخانه ی انسان سازی و تربیت دینی خارج شود، مهار و مسخ او کار دشواری نخواهد بود.
جوانان باایمان، در طول تاریخ ثابت کرده اند که بزرگترین بلا برای دشمنان غاصب هستند. چنانچه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، این امر، به وضوح مشاهده شد و یا در جنگ سی و سه روزه اسرائیل و لبنان که جوانان حزب الله با اتکاء به نیروی ایمان، از مواضع خود، دفاع کردند و رژیم غاصب را به عقب راندند.
از این رو، ایمان عامل مهمی در رشد فضائل و حتی تقویت و ارتقاء روحیه و قوای جسمانی و عاطفی در جوانان به حساب می آید و تضعیف آن، می تواند کمک شایانی به پیشبرد اهداف براندازانه دشمن باشد.
علت دشمنی استعمار با دین اسلام
دین اسلام، به دلیل اینکه که کاملترین و آخرین دین است و ریشه در فطرت الهی انسان دارد، برای دنیا و آخرت انسان برنامه دارد، از این رو همواره انسان را دعوت به فضایل اخلاقی و نیکی و خیر و عفاف و پاکی کرده و با برنامهها و فرامین انسانساز خود، مسلمانان باایمان را به سوی کمال و سعادت رهنمون میسازد و با تبیین موانع سعادت و معرفی مسیر غفلت و گمراهی، نسبت به نقشههای پلید و شیطانی بیگانگان هشدار میدهد و همه ی انسان های باایمان را به مقابله و دفاع همه جانبه از ابعاد فرهنگی و نظامی نسبت به توطئههای فریبکارانه و ضد دین ایادی شیطان دعوت میکند.
از این رو، اسلام، همیشه مانع بزرگی برای اجابت خواستههای شیاطین و استعمارگران است. به همین دلیل آنها برای از میان برداشتن برداشتن این مانع بزرگ آسمانی راهی بهتر از اسلام زدایی و تضعیف ارکانی مثل نماز نیافتند.
استعمار، در راستای این برنامه، با استفاده از شیوههای مختلف و حربه های گوناگون بهویژه از طریق ترویج فساد و بیبندوباری ، عادی سازی روابط نامشروع و تعویض اسم « زنا» با «ازدواج سفید» و ترویج فرهنگ پوچگرایی غربی در قالب الفاظ و واژههای فریبنده و جذاب به جنگ اسلام آمده است. این ابزار، مهمترین حربه استعمار برای نیل به اغراض شوم شیاطین بوده است، زیرا قبلاً با استفاده از این روش توانسته اند یکی از کشورهای اسلامی را به نابودی و انحطاط بکشانند. کشوری اسلامی به نام اندلس (اسپانیا ی کنونی) که قرنها مهد تمدن اسلامی بود، با همین توطئه ها و اعمال فاسد، سقوط کرد و آن را به سمت مدعیان دروغین مسیحیت که فقط شعار عیسوی بودن می دادند و بویی از دین واقعیِ حضرت عیسی علیهالسلام نبرده بودند سوق دادند.
در ایران نیز، استعمار پیر انگلیس، برای گرفتن امتیاز تنباکو از همین راه وارد شد و می خواست با ترویج بیبندوباری و فساد و روابط بی قید و بند زن و مرد، به اهداف شوم خود برسد، اما به لطف الهی و آموزه های دین اسلام و درایت میرزای شیرازی توطئه آنها به سرانجام نرسید. اما دشمن ناامید نشده و همچنان به این حرکت زالو وار خود به شیوههای گوناگون ادامه می دهد و هدفی جز محو دینِ اسلام و گمراه ساختن و انحطاط جوامع مسلمان ندارند.[۱]
در این باره امام خمینی قدس سره میگوید: «ما آن صدمهای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگویم که بالاترین صدمه، صدمه شخصیت بوده است. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند و بهجای شخصیت ایرانی و اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپایی، شرقی و غربی بهجایش بگذارند. متأسفانه بعضی از روشنفکران ما اصالت فرهنگی خود را براثر تبلیغات زهرآگین غربیها ازدستداده و پیروی از الگوهای بیگانگان را برای همگان امری لازم شمردند. آتاتورک به مردم ترکیه توصیه میکرد که رمز موفقیت و پیشرفت شما، رفتن بهسوی غرب است، یعنی خودتان چیزی نمیشوید باید وابسته به غرب باشید.»[۲]
یکی از مبشرین غربی بنام لورنس براون که تحقیقات گسترده ای بر روی ادیان داشته است میگوید: «دین اسلام دین دعوت است. مسلمانان چندین مرتبه با اروپا جنگیدند و به مناسبتهای زیادی اروپا را تسلیم خود ساختند. ما از مذاهب مختلفی وحشت داشتیم، ولی پس از دقت فراوان فهمیدیم که اینهمه ترس ما بیجاست، زیرا ما از یهود و جنس زرد (ژاپن و چین) و خطر کمونیسم میترسیدیم، ولی بعد فهمیدیم که ترس ما بیجا بوده است، زیرا دیدیم یهودیان دوست صمیمی ما هستند؛ بنابراین، دشمن آنان، دشمن ماست. سپس دیدیم که بلشویکا (کمونیستها) همپیمان ما گردیدند. ولی خطر حقیقی در اساس اسلام است. در نفوذ اسلام در پیروزی و در زندگی، اسلام است که سد حقیقی استعمار اروپاست.»[۳]
نحوه عملکرد دشمن در نماز گریزی جوانان و تسلط بر آنان
عبرت از تاریخ و مطالعه در گذشته ملت بزرگ ایران، نشان داده که دشمنان هرگز نتوانسته اند با استفاده از زور و توپ و تفنگ وارد حریم ایران شوند. ازاین رو خیلی آرام و هوشمندانه، به جای وارد شدن از مرزهای جغرافیایی، مستقیماً وارد خانههایمان شدند و بدون هزینه های کلان جنگ سرد، آهسته و آرام و مؤدبانه! با بهره گیری از وسایل ارتباطجمعی، سوار بر امواج صوتی و تصویری به ما شبیخون زدند و از این طریق شروع به کارکردن بر روی اندیشه جوانان مسلمان کردند و با تبلیغ و القای ارزشهای غربی و جایگزین کردن آنها با ارزشهای ملی و اسلامی، سلیقه و باورهای آنها را عوض کردند. استعمار دقیقاً مانند یک موریانه شروع به جویدن ریشه ها و اعتقادات ما کرده است تا از این طریق، بر فکر و اندیشه ی جوانان تسلط پیدا کنند و افکار خود را به آنان دیکته کند.
البته این دشمن نامرئی، فقط به این بعد اکتفا نکرده و چون موفقیت در این زمینه به مذاقش خوش آمده، چنگال خود را بر تمام ابعاد پیکره ما فرو کرده است. ما و جوانان ما، طعمه ای شده ایم که در زمینه ی اقتصادی، فرهنگی و حتی درزمینۀ سیاسی لقمه ی چرب و نرمی برای آنها به حساب می آییم. به عنوان مثال، در بعد فرهنگی، با چراغ سبز نشان دادن به نخبه ها و ذهن های مبتکر و البته کم لطفی برخی از مسئولان داخلی، زمینه فرار مغزها را مهیا کرد تا نتوانیم به تواناییهای داخلی برسیم چرا که همواره، یکی از اهداف مهم دشمنان، در طول تاریخ، سلطه فرهنگی بر اجتماع بوده و هست تا بدینوسیله بتوانند هویت ملی آنها را تضعیف کنند و جوانان را به خودباختگی فرهنگی مبتلا نمایند. و اینجاست که خود را به مقصود نزدیک می بینند چرا که بزرگترین شکست برای یک ملت، شکستِ اخلاقیِ آن است به گونه ای که افراد آن جامعه، علی الخصوص جوانان، قوه ی تشخیص خوبی و بدی را از دست بدهند و به جای خدمت به میهن و ریشه های خود، به ظواهر فریبنده و جذاب تمدن غرب چشم بدوزند و با احساس حقارت و خودکمبینی و خود باختگی کامل و به این دلیل که ظواهر دنیوی و مادی غرب گیراتر و چشمنوازتر است، آن را به عنوان برتری فاحش غرب، عنوان کرده و در برابر آن احساس نقص و کمبود کنند. و در این مرحله است که سعی میکنند خود را بافرهنگ غرب تطبیق بدهند.
نتیجه خودباختگی
استاد شهید مرتضی مطهری با اشاره به اینکه بحران خودباختگی و بی هویتی و گم کردنِ اصلِ خود، و در مقابل آن بازگشت به اصالت و هویت خود، ریشه در معارف و آموزه های اسلامی دارد، مینویسد: «بحث ازخودبیگانگی، مقولهای نیست که فرهنگ غرب و دانشمندان غربی آن را کشف کرده باشند، بلکه این مسئله ریشه در فرهنگ دینی و قرآنی ما دارد. قرآن مجید، بیهویتی را منشأ خودفروشی و خود زیانی میداند؛ زیرا چنین شخصیتی در یک دادوستد ارزندهترین گوهر و سرمایه خود را به بهای بسیار پایین و ناچیز میفروشد. پس هم خود را فروخته و هم در این دادوستد زیاندیده است. «قُل اِنّ الخاسرین اّلذین خَسروااَنفُسَهُم» : بگو زیان کرده کسی که خویشتن را فروخته است.»[۴]
نتیجه این خودباختگی، سقوط اخلاقی و بروز ناهنجاری ها و مفسده های گوناگون در جامعه است. رنگ باختن معنویت و فقدان ارتباط مؤثر با خالق و عدم اعتقاد به مبدأ هستی و معاد نتیجه همین فقدان هویت است. یکی از نظریهپردازان بزرگ تاریخ میگوید: بحرانهایی که اروپائیان در قرن حاضر، به آن دچار شدهاند، اساساً به فقر معنوی برمیگردد. تنها راه درمان این فروپاشیدگی اخلاقی که غرب از آن رنج میبرد، بازگشت به اصل دین است. [۵]
این نوع نگاه، خود باعث تضعیف باورهای دینی و سستی ریشه های اعتقادی و تزلزل ستون دین اسلام یعنی نماز میشود و باعث می شود جوان بهسوی ارزشهایی متمایل شود که باارزشهای دینی یک جوان ایرانی در تضاد و تناقض است. هرچند که جوان مسلمان ایرانی با تمام قوا در جهت تقویت زیر ساخت ها و رسیدن به پیشرفت های روزافزون علمی و فناوری تلاش می کند و دست از مبارزه و مجاهدت برنخواهد داشت.
در بعد اقتصادی هم، با استفاده از حربه تحریم، صنایع بومی و محلی را از کار انداخت و باعث شد تا با روی آوردن به واردات محصولات تولیدی آنها، به یک کشور مصرف کننده و تک محصولی تبدیل شویم. و به این ترتیب کشور کوبا به محصول شکر، مصر به محصول پنبه و ایران به محصول نفت وابسته شدند.
و همینطور در بعد سیاسی، با تأثیرگذاری مستقیم بر روی عده ای جاسوس و روشنفکر نما، وارد جنگ نرمی شد که در نهایت با پنبه سر ببرد.
عملکرد دشمن در نماز گریزی جوانان
خضوع و فروتنی در برابر پروردگار که روح و جوهره ی نماز و هدف متعالی آیات و اذکاری است که در نماز خوانده میشود، باعث می شود تا مؤمنان از تسلیم و خضوع در برابر طاغوتیان و استعمارگران سر باز زنند و بازیچه ی توطئه ها و اهداف شوم آنها نشوند و همین امر، علت اصلی دشمنیِ استعمارگرانی مانند آمریکا و انگلیس و .. علیه نماز و دین و معنویت است. به همین دلیل با تمام قوا و با استفاده از شگردهای زیرکانه ی متعددی وارد شده و به مقوله ی نماز، حمله کرده است. برخی از این شگردها که شناسایی آنها برای مقابله و خنثی سازی ضروری است عبارتند از:
ممانعت از تفکر و آگاهی
از آنجایی که تفکر و تأمل در آفرینش و فلسفه هستی، انسان را به آگاهی و معرفت می رساند و معرفت و بصیرت عامل اصلی ایمان است، بهترین راه برای دین گریزی جوانان، جلوگیری از آگاه شدن آنهاست و دشمن با انواع روشها و ترفندها، مانع رسیدن به بصیرت جوانان می شود. روشهایی مثل: ظاهر سازی و تزویر، بی نقص نشان دادن فرهنگ غرب، نشان دادن تفریحات و خوش گذرانی های غرب و القاء محدودیت و محرومیت در کشورهای اسلامی، پوشاندن و کتمان نواقص و حقیقت بی هویتی در غرب و … که همگی مانند ابری ضخیم، جلوی دید جوانِ ناآگاه را می گیرد و مانع از رسیدن او به بصیرت می شود.
قرآن نیز یکی از دلایل عمده گرایش به بی ایمانی و کفر را جهل و نبود معرفت در انسان ها می داند. چنانچه حضرت نوح علیه السلام به قوم خود فرمود: «وَلَـکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»[۶]; شما را مردمانی ناآگاه می بینم.
امام علی علیه السلام نیز درباره علت کفر برخی از انسان ها می فرماید:«لو ان العباد حین جهلوا وقفوا، لم یکفروا و لم یضلوا»[۷]: اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تأمّل می کردند، هرگز به کفر و گم راهی کشیده نمی شدند.
بنابراین، یکی از دلایل روان شناختی و فردیِ دین گریزی در انسان ها، علی الخصوص جوانان، ضعف معرفتی و عدم تفکر درباره دین است.
القاء خرافه بودن دین داری
مدتهاست که دشمن، در رسانه های پیام رسان و شبکه های ماهواره ای، با برگزاری نشست ها و شو سمینارها و فیلم ها و سریال های تولیدی اش، با اهانت به عقاید و باورهای مذهبی و دروغ پردازی ها و داستان سازی های مجعول، سعی دارد به جوانان بقبولاند که دین و اعمال عبادی خرافه ای بیش نیستند و ساخته و پرداخته ذهن پیشینیان و نتیجه افکار و اهداف محدود کننده حاکمان و متولیان امر بوده اند.
ایجاد شبهه و طرح سؤالات بنیادی درباره اصل عبادت
خداوند، چه نیازی به عبادت ما دارد؟ گرسنگی کشیدن ما چه نفعی به خدا می رساند؟ خم و راست شدن ما، آنهم پنج نوبت در روز، برای خدایی که بی نیاز از همه چیز است، چه فایده ای می تواند داشته باشد؟ و …
اینها سؤالاتی هستند که دشمن، برای درگیر کردن ذهن مسلمانان و تضعیف بنیان های دینی در بین جوانان، گسترده است. از آنجایی که اسرار آفرینش نزد خداوند است و پاسخ همه ی سؤالات دینی و تشریعی، از آستانه ذهن انسان فراتر است، دشمن به راحتی با نشر این قبیل سؤالات توانسته است بسیاری از جوانان را تارک الصلاه و تارک الصوم و در کل دین گریز نماید.
عادی سازی روابط نامشروع و احمقانه جلوه دادن ازدواج
عبور از سن مناسب برای ازدواج، فوران غرایز را در پی خواهد داشت و امتناع از ازدواج به گناه و ابتذال خواهد انجامید.کم کم باعث زایل شدن ایمان شده و به تدریج تبدیل به گریز از دین و فراموشی مطلق فرایض دینی می گردد. بنابراین، ارضای نیازهای جسمانی و معنوی، در بهداشت روانی و معنوی جوان مؤثر است و امتناع از آن نه تنها سلامتی جسمی و روحی و اخلاقی وی را تهدید می کند، بلکه زمینه ساز بسیاری از بی اخلاقی ها و ناهنجاری ها و گناهان خواهد بود.
در تأیید این امر، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَد احرَزَ نِصفَ دینِه فَلیتَّقِ اللّهَ فی النّصفِ الباقی»[۸]: آنکه ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ کرده است; پس در نیم دیگر پروای الهی پیشه سازد.
ارائه الگوهای نامناسب غربی
اصولا هدف و کارکرد اصلی استعمار فکری در این خلاصه شده است که افراد و ملت های جامعه هدف شخصیت و هویت اصلی خویش را از دست داده و به صورت نوکر و عاملی برای استعمارگر خدمت نمایند، عاملی دست به سینه که اساس تفکر و عقیده و فرهنگ اصیل کشور استعمارگر را به عنوان بهترین سوغات و ارمغانی بی بدیل از بهشت روی زمین، پذیرا شده و آن را بینشی صحیح وفرهنگی ناب، دانش بدون نقص و اشتباه، اخلاق درست و کامل و خلاصه همه چیز خود بداند. لب مطلب اینکه به برتری و فضیلت بی چون و چرای فرهنگ و آداب و رسوم و …غرب اعتراف نماید.[۹]
بر طبق همین ایدئولوژی و خط فکری است که دشمن استعمارگر با ارائه الگوهایی نامناسب و غلط که حتی از نظر خودشان هم، مردود است! برای افراد و جوانان در جوامع اسلامی که خطر بزرگی برای منافع آنها محسوب می شوند، به منظور وابستگی فرهنگی آنان تلاش می کند و فرهنگ مد نظرِ خود را همراه با رنگ و لعاب فریبنده، به نحوی القاء می کند که افراد جوامع استعمارشده، فرهنگ و اعتقادات اصیل خویش را احمقانه و خرافی پنداشته و مجذوب فرهنگِ ملون استعمار شوند. به عبارت دیگر، گنجشک را رنگ می کنند و به جای قناری به مردم ساده دل قالب می کنند.
بالا بردن توقعات جوانان و تن ندادن به کارهای دشوار
استعمار و فرهنگ غرب، برای فریب جوانان، تصاویری از فرهنگ خود مخابره می کند که در آن، مردم همیشه مشغول خوش گذرانی هستند و از این راه هم پول های هنگفت کسب می کنند. یا نهایتاً کارهایی سبک و سهل با درآمدی بالا! نمونه اش هم همین «عرصه مدلینگ». با این کار، جوانان را به این فکر می اندازند که چرا در کشور ما چنین امکانی فراهم نیست و برای کسب درآمد باید سخت کار کرد؟
این می شود که دیگر، برای هر شغلی بهانه ای می تراشد و به دنبال کاری با همان تصاویر حک شده در ذهنش است که زحمتی نداشته باشد، جذاب و خوشایند باشد و در ضمن، درآمدش نیز بالا باشد. و چون اینجا، چنین شغلی نمی یابد، سرخورده و افسرده شده، یا به سمت کارهای احمقانه ای مثل اعتیاد و قمار و خودکشی می رود و یا در تله ی مهاجرت می افتد.
تحمیل فقر از طریق تحریم و …
در دوران جوانی، نیازهای مادی وغرایز فزونی می یابند از این رو، جوان در پی رفع نیازها و ارضای غرایز خود برمی آید.برآورده شدن صحیح و به موقع این نیازمندی ها، تأثیر بسزایی در تعدیل رفتار و ثبات شخصیت او خواهد داشت و بالعکس، یعنی عدم ارضا و برآورده شدن آنها، از یک سو مانع رشد شخصیت و کمال خواهد شد و از سوی دیگر، سبب ناهنجاری های رفتاری متعددی خواهد شد
کفر، به عنوان یک عامل ضد اعتقادی و ناهنجار، همانطور که می تواند به علت جهل و عدم آگاهی و نبود معرفت باشد، به همان اندازه هم می تواند معلول فقر باشد. از این رو، از امامان معصوم علیهم السلام چنین روایت شده است که: «یکی از پیامدهای احتمالی فقر، کفر و دین گریزی است.»[۱۰]
راهکارهای مقابله با عملکرد دشمن در نماز گریزی جوانان
ارائه الگوهای مناسب اعتقادی
طبیعی است که الگوهای جذاب، در شکل دهی و پرورش رفتار و خط مشی انسان ها به خصوص در دوران جوانی، نقشی مهم و اساسی دارد. از این رو، در دسترس قرار دادن و معرفی الگوهای صحیح و واقعی که برای جوان جذاب و قابل اعتماد و احترام باشد، ضروری است.
انسان در دوران نوجوانی و جوانی، به دنبال الگوهایی خارج از محدوده خانواده می گردد، از این رو تأثیرپذیری و الگوبرداری از خانواده به شدت کاهش می یابد و حتی بعضی اوقات بین خانواده و جوان، تضاد و تعارض و درگیری به وجود می آید. در این دوران، جوان برای پرورش و شکل دادن به نظام اعتقادی و ساختار ارزشی خود می خواهد فراتر از الگوها و تصاویری که تاکنون در نهاد خانواده یا معلمان و مربیان پیشین خود داشته گام بردارد و الگوهای جدیدی برای خود بیابد. از جمله این الگوها و عوامل تأثیرگذار در ماورای مرزهای خانواده، دوستان و همسالان و متأسفانه در بعضی مواقع، سلبریتی ها و اشخاص معروف هستند. اما آنچه که حائز اهمیت است این نکته است که نقش و تأثیرالگوهای مورد قبول قشر نوجوان و جوان بسیار زیاد است، و جالب تر اینکه همان دوستانی که به عنوان الگو انتخاب شده اند، خود در حال ساختن نظام ارزشی و الگویی هستند و به دنبال الگویی برای رفع این تمایلات می گردند.
در چنین شرایطی، اگر الگوی مناسب و اقناع کننده ای وجود نداشته باشد، شخص دچار سردرگمی و استیصال شده و رفتارهای او تحت تأثیر این سردرگمی به ناهنجاری خواهد انجامید. در این حالت است که دشمن با در دسترس قرار دادن الگوهای نامناسب مجازی او را تحت سلطه خود درخواهد آورد. شیادانی که در کمین جوانان سردر گم هستند تا زمینه های گریز از نماز و دین را برای او فراهم آورند. انسان بنا به فطرت خود، کمال طلب است و به دنبال راهی برای رسیدن به اوج می گردد. او به کمال و رهایی از نواقص و کاستی ها عشق می ورزد و مشتاقانه در پی آن است.[۱۱]
در زمینه تربیت دینی و پرورش اعتقادات و باورهای مذهبی، نقش الگوجویی پررنگ تر است. جوان در این مسیر می کوشد تا الگویی بیابد که در پرتو عمل واقعی، (نه شعاری و ظاهری) به دین، به مقام و منزلتی بلندمرتبه دست یافته باشد.البته باید هوشیار بود که در این مرحله، از قدیس سازی پرهیز شود، زیرا شخص به دنبال الگویی انسانی می کردد که به مقام بالایی رسیده است نه به دنبال موجودی فرازمینی و نظرکرده.
پیش گیری و مراقبت از نفوذ عوامل فرهنگی دشمن
پاسداشت ارزشهای دینی و اسلامی و مراقبت از آنها، نیازمند آگاهی و بصیرت است. بصیرتی که با وجود آن همه عمال مثلاً فرهنگی دشمن را شناسایی و کنترل کند و با رعایت جوانب احتیاط، مطرود و منزوی نماید.
امام خمینی رحمت الله علیه در این باره می نویسند: «اکنون وصیت من… آن است که نگذارند این دستگاه های خبری و مطبوعات و مجله ها، از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتاب ها و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادی های مخرّب باید جلوگیری شود، از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشورهای اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند.»[۱۲]
تقویت آگاهی و بینش دینی جوانان و شناساندن فرهنگ استعمار به آنان
بعضی وقت ها، دین به شکلی به جوانان معرفی می شود که گویی باعث محدودیت و مانع ارضای نیازهای آنهاست. ترسیم چنین تصویری از دین، سرانجام به ترک صلاه و دین گریزی ختم خواهد شد. در شرایطی که جوان به مرحله ای از زندگی خود رسیده که انواع غرایز، علی الخصوص غریزه جنسی و میل به لذت طلبی، در او به نقطه اوج رسیده و شرایط و محیط بیرونی نیز او را احاطه کرده و شعله های شهوت را در او برافروخته است، اگر «دین» برای او به گونه ای ترسیم شود که گویی یک محدود کننده قوی و مانعی برای رفع نیازهای اوست و هیچگونه تسهیلاتی برای مرتفع ساختن این نیازها ندارد، کاملاً طبیعی است که نسبت به دین بیزار می شود و پذیرش و پایبندی به دین را مساوی با اعمال محدودیت و در نتیجه سرکوب غرایز خود، می بیند.
از سوی دیگر، حس استقلال طلبی، قطع وابستگی و رهایی از باید و نبایدها، از جمله خصوصیات روحی شخص در دوران جوانی است. او در این دوران، از مرحله وابستگی عبور کرده و قصد دارد مسیری مستقل با اراده ای آزاد برای خود انتخاب کند. به همین دلیل هم از هر مانع و محدودیتی ولو ذهنی، گریزان است و می خواهد در ادامه ی مسیر زندگی رفتار، گفتار، تفکر و انتخابی آزاد داشته باشد.
با وجود اینکه، پرورش صحیح این حس (استقلال طلبی) از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و عدم تربیت درست و افسار زدن به آن به هنگام سرکشی و طغیان لذت جویی های افراطی و برانگیختگی غرایز، برای سرنوشت و آینده جوان بسیار خطرناک است، او در ابتدای شکوفایی این حس، از هر چیز محدود کننده ای بیزار است و در صورت غفلت به بیراهه خواهد رفت، مگر اینکه رهنمودها و راهکارهای دین برای کنترل این حس و ارضای سالم غرایز به خوبی برای او ترسیم شود.
ایمان به خدا و ارتباط مؤثر و صمیمانه با خدا به هنگام برپایی نماز، نوعی تعهد و پایبندی در شخص به وجود می آورد و میزان نفوذ ناپذیری و معنویت او را در برابر تهاجمات فرهنگی دشمنان استعمارگر، افزایش می دهد. در واقع می توان گفت که تقویت اعتقادات و باورهای دینی و پرورشِ بینش صحیح دینی همانند سنگری غیر قابل نفوذ در برابر حملات بیصدا و نرم دشمن است که از فطرت پاک او در برابر جنگ نرم دشمن محافظت می کند و حیله گران و دین ستیزان غربی را مأیوس می نماید. بی تردید، چنین پایبندی و اعتقادی، جامعه را به سوی تعالی رفتاری هدایت می کند و از انحرافات و فسادهای منجر به تباهی مصون می دارد. چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ»[۱۳]; پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایت می کند.
آنچه مسلم است این است که شناسایی مواضع دشمن و آشنایی با نیات و اهداف او، اولین گام برای مبارزه ی آگاهانه است. بنابراین برای آمادگی و رویارویی آگاهانه و مجهز با تهاجم فرهنگی دشمنان دین، باید با فرهنگ دشمن و خصوصیات آن، نقاط قوت و نقاط ضعف و همه ی جوانب و ابعاد آن آشنا شد. تحقیقات وسیع و دقیق این چنینی، عالمان و اندیشمندان را در تشخیص و شناخت درست ردپای توطئه دشمن یاری می دهد همچنین علاوه بر اهداف دشمن، باید از امکانات و تجهیزات و ابزار و شیوه های مورد استفاده آنان که در واقع ادوات جنگی محسوب می شوند مطلع شد تا برای خنثی سازی نقشه ها و خلع سلاحشان از این موارد بهره مند شد.[۱۴]
احیای ارزش های اسلامی
تهاجم فرهنگی با شگرد خاصی به ارزشها و باورهای یک جامعه یورش برده و آنها را تحت سیطره و نفوذ خود قرار میدهد. سهمگینترین حملاتی که از جانب بیگانگان به عرصه فرهنگ یک جامعه وارد میشود، همصدایی خودی هاست! اشخاصی از بین جامعه خودمان که با گم کردن هویت خود و ابتلا به از خود بیگانگی، هم آواز با دشمن، ارزشهای فرهنگی جامعه خود را زیر ضربات خود مورد حمله قرار میدهند. احیای ارزشهای اسلامی و اعتقادی در این مرحله، گام اساسی و مهم دیگری است که برای مقابله با یورش استعمار باید برداشته شود و این مهم، بر عهده اندیشمندان و بیدلر دلانی است که هم در شناخت نوجوانان و جوانان و افکار و دغدغه های آنان کار آمد و متبحر باشند و هم، خود به ارزشهای اسلامی از عمق جان باور داشته باشند.
زمانی که دشمنان غربی به قصد تخریب فرهنگ و تمدن اسلامی برمی خیزند، ابتدا تیشه به ریشه ی ارزشهای ناب اسلامی می زنند تا خانه را از پای بست متزلزل کنند و سپس او را مورد هجمه ی جاذبه های رنگ به رنگ و خیره کننده فرهنگ غرب قرار می دهند تا او را به یکباره مورد بمباران چراها و چگونه ها قرار دهند. در این هنگام شخص دچار انفعال شده و برخلاف میل باطنی و فطری اش که قرار گرفتن در مسیر صحیح و موضع گیری اصولی است، مقهور و مسخ ارزش های مجعول بیگانه شده و با سنجشی عجولانه و آبکی آنها را بر ارزشها و باورهای اصیل اسلامی برتری میبخشد. و این دقیقاً همان هدفی است که دشمن درپی دست یافتن به آن است. استعمار اینک توانسته نسل جوان و پرشور مسلمانان را از درون تهی ساخته و در مسلخ تلاقی ارزشها، قربانی کند و به سمت جاذبه های پوچ خود بکشاند.
ایجاد زمینه های اشتغال سازنده و مفید و از بین بردن فقر
فقر و نداری یکی از شوم ترین پدیده هایی است که جوامع درگیر آن هستند. فقر عاملی مستقیم و بی واسطه در بروز بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی همچون دزدی، تکدی گری، ولگردی، زباله گردی، تن فروشی و اعتیاد است. با نگاهی اجمالی به آمار پرونده های بزهکاران و زندانیان به این حقیقت تلخ می رسیم که بسیاری از جرایم بر اثر فقر و تهیدستی و قرار گرفتن در تنگناهای مالی به وقوع پیوسته است..
پدیده شوم فقر، گریبان هر جامعه ای را که بگیرد، آثار منفی آن به سرعت در ابعاد مختلف زندگی مردم نمایان خواهد شد. فقر و نداری همانند سیلی ویرانگر ریشه های تمام ارزشها و باورهای انسانی و دینی و اعتقادی را متزلزل خواهد ساخت و شرافت و غرور انسان را لگدمال ضربات بی رحمانه خود خواهد کرد.
داشتن یک شغل آبرومند و سازنده، عامل مهمی در ایجاد سلامت فردی و اجتماعی است. اشتغال به شغلی که شخص هم تخصص آن را دارد و هم از انجام آن، لذت می برد، زمینه ساز شکوفایی تواناییها و استعداد های نهفته شخص است و بستر مناسبی برای رشد و تکامل شخصیت و هویت او خواهد بود. و نتیجه این تکامل و رشد، پیشرفت جامعه و تعالی ارزش های ملی و دینی آن خواهد بود. بیکاری و بطالت، زمینه بسیاری از رذائل اخلاقی است. گشت و گذار بی هدف که منجر به ولنگاری و زن بارگی و افتادن در دام اعتیاد و شرب خمر و …خواهد شد و یا در خوشبینانه ترین حالت، باعث تنبلی، سستی، افسردگی و لاقیدی خواهد شد. افزایش نرخ بیکاری در جامعه، باعث افزایش فقر و ضعف و ناتوانی و در نتیجه، گسترش فساد و فحشا شده و در نهایت به کفر خواهد انجامید.
نبود مشغولیت ذهنی بستر مناسبی برای رشد باکتری های مضری چون تخیّل گرایی و تصویر سازی های ذهنیِ منفی، آلودگی فکری، تمایل به تماشای تصاویر و فیلم های مستهجن و آسیب پذیری سلامت روحی و روانی و عاطفی فراهم خواهد کرد . از این روست که :«کار و اشتغال به عنوان یک عامل سازنده و بسیار مهم در تربیت اسلامی قلمداد شده و بیکاری و فقر به شدت نفی شده است.»[۱۵]
برگزاری نشست ها و سمینارهای گفتگو برای روشنگری و مباحثه
برگزاری میزگردها و نشست های گفتگوی آزاد با نوجوانان و جوانان در پایگاه ها و مراکز فرهنگی و آموزشی، میتواند قدم بزرگ و مؤثری در آگاه سازی و بیداری آنان و نیز احیای ارزشهای اصیل اسلامی من جمله «نماز» باشد.
در هر نبردی، طرفین مبارزه برای وارد کردن ضربات کارساز، به نقطه اتکای محکمی نیاز دارند تا با تکیه بر آن بتوانند همراه با حفظ تعادل و استقامت خویش، ضربات و حملات گسترده و تأثیرگذاری را بر پیکره دشمن خود وارد سازند. اینک که نسل جوان ما، آماج تهاجم و یورش فرهنگی و اعتقادی قرار گرفته است لازم است در این مصاف دشور و حساس، نقطه اتکایی محکم و با استقامت برای خود برگزیند تا بتواند بر دشمن، پیروز شود. و چه تکیه گاهه بهتر و محکم تر از «نماز» که ستون دین لقب گرفته است. با اتکاء به نماز و اصل دین، از دام فحشاء و منکری که استعمار برای جوانان مسلمان گسترانیده است رهایی خواهیم یافت و برای رسیدن به کمال مطلق و مقام قرب الهی خواهیم تاخت.
چنانچه خداوند در قرآن کریم در این باره می فرماید: « اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ ۖ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»[۱۶]: (ای رسول ما) آنچه را که از کتاب (آسمانی قرآن) بر تو وحی شد (بر خلق) تلاوت کن و نماز را (که بزرگ عبادت خداست) به جای آر، که همانا نماز است که (اهل نماز را) از هر کار زشت و منکر باز میدارد و همانا ذکر خدا بزرگتر (و برتر از حدّ اندیشه خلق) است، و خدا به هر چه (برای خشنودی او و به یاد او) کنید آگاه است.
پی نوشت ها
- کوهی،۱۳۸۴،۵۱
- سایت ۱۰۲۰ راهنمای دینگریز،۲۰/۱/۹۵
- مرکز تحقیقات سپاه،۱۳۷۸،۷۸
- سبحانی نیا،۱۳۸۷،۲۰
- همان،۱۳۸۷،۲۳
- سوره هود، آیه ۲۹
- محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۱۵۳
- محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج ۱۰، ص ۲۱۹، ح ۱۴
- فریدون موحدنیا، پیشین، ص ۶۲
- حمیدرضا شاکرین، پیشین، ص ۲۵۲
- ابوالفضل ساجدى، دین گریزى چرا؟، ص ۲۳۷
- امام خمینى، صحیفه نور، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، ۱۳۶۹، ج ۲۱، ص ۱۹۵
- سوره یونس، آیه ۹
- مرکز تحقیقات اسلامى نمایندگى ولى فقیه، پیشین، ص ۱۴۱ـ۱۴۲
- مرتضى مطهّرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، ۱۳۶۷، ص ۲۵۸
- سوره عنکبوت، آیه ۴۵
تحریریه ستاد اقامه نماز