نگاهی به فلسفه نماز و راز آفرینش – به قلم دکتر زرهانی
به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز، مقاله نگاهی به فلسفه نماز و راز آفرینش به قلم دکتر سید احمد زرهانی، قائم مقام ستاد اقامه نماز، منتشر شد.
متن مقاله به شرح ذیل است:
فلسفه نماز و راز آفرینش
جهان آفرینش با تدبیر و حکمت الهی بر اساس سنت ها و قواعدی اداره می شود و فراز و فرود جامعه انسانی به منزله بخش عظیمی از خلقت خداوند مشمول همان سنت ها و اصول حاکم بر هستی است.تمدن ها و فرهنگها و حکومت ها تا زمانی که بر وفق سنن الهی حرکت می کنند ، دوام و قوام دارند ولیکن اگر روی به طغیان آورند و آیات الهی را تکذیب و انکار کنند گرفتار آفت استدراج می شوند و مهیای اضمحلال و فروپاشی می گردند.خداوند می فرماید:
والَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ( اعراف۱۸۲) یکی از میادین نظریه پردازی و از کارهای مهم جامعه شناسان و پژوهشگران فلسفه تاریخ تامل و تمرکز روی فهم و تبیین سنت ها و قوانین جاری در جهان هستی است.
اصیل ترین منبع برای استنباط این سنن کتاب خدا و آیات قرآن مجید است. یکی از سنت های الهی تغییر و دگرگونی مثبت یا منفی در اندرون روانهای مردم هر عصر و مشاهده آثار عینی و تحولات ناشی از آن است. خداون حکیم می فرماید:
انَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ( رعد۱۱) علامه طباطبایی در المیزان در ذیل آین آیه شریفه مرقوم داشته اند:
از جمله: (ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم)
و این جمله، یعنى جمله (ان اللّه لا یغیر ما بقوم…)، چکیده اش این است که خداوند چنین حکم رانده و حکمش را حتمى کرده که نعمتها و موهبت هایى که به انسان مى دهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، که اگر آن حالات موافق با فطرتش جریان یافت آن نعمت ها و موهبتها هم جریان داشته باشد، مثلا اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند، به دنبال آن نعمت هاى دنیا و آخرت بسویشان سرازیر شود، همچنانکه فرمود:(و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبو) و مادامى که آن حالت در دلهاى ایشان دوام داشته باشد این وضع هم از ناحیه خدا دوام یابد، و هر وقت که ایشان حال خود را تغییر دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض کند و نعمت را به نقمت مبدّل سازد.
ممکن هم هست که از آیه، عمومیّت هم استفاده بشود یعنى نقمت را هم شامل شده چنین افاده کند که: میان تمامى حالات انسان و اوضاع خارجى – چه در جانب خیر و چه در جانب شر ، یک نوع تلازم است، پس اگر مردمى داراى ایمان و اطاعت و شکر باشند خداوند هم نعمت هاى ظاهرى و باطنیش را به ایشان ارزانى بدارد، و همینکه ایشان وضع خود را تغییر دادند و کفر و فسق ورزیدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدّل کند، و همینطور دچار نقمت باشند تا باز خود را تغییر دهند. همینکه تغییر دادند و به اطاعت و شکر بازگشتند باز هم نقمتشان به نعمت مبدّل شود
ولیکن ظاهر سیاق با این عمومیّت مساعد نیست، مخصوصا دنباله آن دارد که: (و اذا اراد اللّه بقوم سوء فلا مرد له )، زیرا این دنباله بهترین شاهد است بر اینکه مقصود از (ما بقوم ) نعمت قبلى ایشان است نه اعم از نعمت و نقمت، چون جمله مذکور تغییر را توصیف مى کند، و از اینکه در توصیف معناى آن مى فرماید وضعشان را به عذاب و بدبختى تغییر مى دهیم فهمیده مى شود که مقصود از وضع قبلیشان نعمت و خوشى ایشان است،
یکی از آیات قرآن که راز فروپاشی تمدن ها و سقوط جوامع را روشن می کند این آیه شریفه است : فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا( مریم۵۹) یعنی کسانى جانشین اینان شدند که نماز را ضایع گذاشتند و پیرو شهوات گردیدند و به زودى به غى خواهند افتاد. از محتوای این آیه دریافت می شود که هرگاه قوم ناصالحی جانشین قوم صالح و یکتاپرستی شوند و بر خلاف فطرت کفر نعمت روا دارند و از راه توحید منحرف شوند و غرق در شهوات گردند و نماز را ضایع کنند، با پدیده غی مواجه می شوند و محکوم به هلاکت می گردند و گرفتار عذاب الهی می شوند.
از دیگر سنن الهی تنگی و بحران در زندگی در اثر فراموش کردن یاد خدا و رویگردانی از ذکر اوست.خداوند این سنت را این گونه بیان می فرماید:وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى
یعنی هر کس از یاد من روى گردان شود زندگى سخت و تنگى خواهد داشت، و روز قیامت او را نا بینا محشور مى کنیم.
منشاء فراموشی یاد خدا دل بستن به مادیات و غره شدن به امور دنیا و بی اعتنایی به آخرت و پشت کردن به معنویات است. رجال الهی از چنان عقاید مستحکم و خلل ناپذیری برخوردارند که هیچ جاذبه دنیوی آنان را نمی فریبد و از یاد خدا منحرف نمی کند.
قرآن در توصیف آنان می فرماید:رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ( نور۳۷)یعنی مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات، به خود مشغول نمىدارد، و از روزى که دلها و دیدهها در آن زیر و رو مىشود مىهراسند.
در المیزان آمده است: در نهج البلاغه از کلام على (ع) آمده که وقتى آیه(رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ) را تلاوت کرد، فرمود: و براى ذکر، اهلى است که از دنیاى خود به جاى هر چیز دیگرى ذکر را بر گزیدند، آن چنان که هیچ تجارت و بیعى ایشان را در طول زندگى از آن باز نمىدارد، ایشان همواره سایرین را نیز بدان دعوت نموده و با تذکر کلمات و اندرزهایى که از محارم خدا نهى مىکند غافلان را اندرز مىدهند، امر به عدل و قسط مىکنند و خود قبل از هر کس فرمانبر آن چیزى هستند که به آن امر مىکنند و از آنچه دیگران را نهى مىکنند باز مىایستند. گویى راه دنیا به سوى آخرت را طى کرده، و به ما وراى دنیا رسیده و آن را مشاهده کردهاند، و گویى که به غیبهاى اهل برزخ در تمام مدتى که در آن ماندگار مىباشد مشرف هستند و آنها را مىبینند، و قیامت عذاب خود را بر آنان محقق ساخته، و لذا پرده آن را براى اهل دنیا کنار مىزنند، حتى گویى آنان مىبینند چیزهایى را که مردم نمىبینند، و مىشنوند چیزهایى را که مردم نمىشنوند
از مطالب بالا روشن می شود که انسان بدون یاد خدا به قهقرا می رود و در پر تو ذکر الهی به کمال می رسد و نایل آمدن به مقام خلافت خداوند با عبادت میسر می گردد. خداوند حکیم می فرماید:
و مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ( ذاریات۵۱) یعنی : و من جنّ و انس را نیافریدم مگر براى اینکه مرا (به یکتایى) پرستش کنند.
این آیه شریفه نشان می دهد که آفرینش آدمیان و پریان برای عبادت است و مقصد پرستش هم کسب کمال و تقرب به خداست.
با این وصف راز آفرینش در نماز و عبادت پروردگار یکتا نهفته است و گردش کار خلقت بر مدار نماز و تسبیح و عبادت رخ می دهد.
استاد شهید مطهری(ره) در بیان مفهوم عبادت می فرمایند: «شناخت خدای یگانه به عنوان کاملترین ذات با کامل ترین صفات، منزه از هرگونه نقص و کاستی و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگی و نگهداری و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس العملی در ما ایجاد می کند که از آن به «پرستش» (یا عبادت) تعبیر می شود. پرستش نوعی رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خدای خود، برقرار می کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خدای خود می تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است.»
و نیز علامه طباطبایی(ره) در بیان حقیقت عبادت می فرمایند: « حقیقت عبادت این است که بنده، خود را در مقام ذلت و عبودیت واداشته، رو به سوی مقام رب خود آورد. و همین، منظور آن مفسری است که عبادت را به معرفت تفسیر کرده، می خواهد بگوید: حقیقتش آن معرفتی است که از عبادت ظاهری به دست میآید. پس غرض نهایی از خلقت همان حقیقت عبادت است، یعنی این است که بنده از خود و از هر چیز دیگر بریده، به یاد پروردگار خود باشد، و او را ذکر گوید.
وجه مشترک ماموریت و رسالت همه پیامبران برانگیختن آدمیان به عبادت خداوند یگانه بوده است.خدای متعال این حقیقت را چنین بیان می فرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ( نحل۳۶)
یعنی : به میان هر ملتى پیامبرى مبعوث کردیم، که خدا را بپرستید و از بت دورى جویید. بعضى را خدا هدایت کرد و بر بعضى گمراهى مقرر گشت. پس در زمین بگردید و بنگرید که عاقبت کار کسانى که پیامبران را به دروغ نسبت مىدادند، چگونه بوده است.
بدین ترتیب با تمسک به آیات قران مشخص می شود که راز خلقت و هدف آفرینش اقامه نماز و عبادت خدای یکتاست . اکنون لازم است در عصر سلطه مادیگرایی و اوج گیری بازگشت به فطرت و معنویت در تدوام رسالت انبیاء به عنوان پرچمداران عبادت برای تحکیم پیوند عبادالله با معبود بی همتا چاره اندیشی شود. همچنین شرایط اقتضاء می کند تا با همت متفکران مسلمان برای بیدار کردن فطرت ها و سوق دادن بندگان خدا به عبادت و ترویج معارف نماز با بهره گیری از نظام های آموزشی و رسانه ها و شبکه های اجتماعی و فناوری ارتباطات و اطلاعات برنامه ریزی شود . در این مسیر روشنگری و آگاهی بخشی به نسل نو باید در اولویت قرار گیرد. آینده سازان ایران نیازمند درک فلسفه و اسرار نمازند. در بیان فلسفه نماز به اختصار آیت الله العظمی مکارم شیرازی می فرمایند:
” بهترین روش راز و نیاز با خدواند نماز می باشد. نماز ستون دین است و اسرار فراوانی برای وجوب نماز ذکر شده است. به عنوان مثال: نماز بهترین ذکر خداست و باعث آمرزش گناهان می شود و سدی در برابر گناهان آینده است. نماز غفلت زداست و کبر را از بین می برد.
نماز به سایر اعمال نیز ارزش می دهد و مقدمه تکامل معنوی و اخلاقی انسان می گردد. تقویت اخلاص آدمی در همه اعمالش نیز منوط به نماز است. همچنین شرایط صحت نماز مثل غصبی نبودن لباس و مکان و… مانع تجاوز به حقوق دیگران می شود و شرایط قبول نماز نیز انسان را از خیلی گناهان باز می دارد. نماز همچنین روح انضباط را در انسان تقویت می کند.”*
اگر نوجوانان دریابند که سعادت دنیا و آخرت آنان بستگی به اقامه نماز دارد راه شکرگزاری به درگاه خداوند و پرستش او را در پیش می گیرند و همراه با همه هستی به رکوع سجود می پردازند. در هزاره گذشته نیاکان ما بیش از هزار جلد کتاب در باب اسرارالصلاه نوشته اند ودرهای معرفت را به روی سالکان گشوده اند. استخراج گوهرهایی از گنجینه رازهای نماز برای آراستن اندیشه واعتقاد نسل نو از رسالتهای صاحب نظران و معماران فرهنگ جامعه در این روزگار است.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام سیدعلی خامنه ای متع الله المسلمین بطول بقائه سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در کتاب از ژرفای نماز با توجه به موصوع اقامه ی نماز به معنی دینی کردن خود و جامعه مرقوم فرموده اند:
” گزارنده نماز درست به این دلیل که با تمام قوا پوینده راه خداست , همه انگیزه های شر و فساد و انحطاط را در خود و در پیرامون خود بی اثر می سازد . … به نظر می رسد که اقامه نماز , چیزی فراتر از ( گزاردن نماز) است . یعنی فقط همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند . بل این نیز هست که در جهت و سمت نماز , جهت و سمتی که نماز بدان فرا می خواند , به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد . گویا بر پا داشتن نماز آن است که انسان , با کوششی بایسته , جو و فضای زندگی خود و دیگران را جوی نمازگزارانه یعنی خداجویانه و خداپرستانه بسازد و همه را در خط و جهت نماز به راه افکند. پس مومن یا جامعه مومن, با اقامه نماز ریشه تباهی و گناه و فساد را در خود و در محیط خود می سوزاند و روحیه گناه و انگیزه های درونی و برونی, یعنی عوامل نفسانی و اجتماعی آن را خنثی و بی رنگ می سازد . محققا نماز فرد و جامعه را از کارهای زشت و ناپسند , باز می دارد.” از این سخن نفیس بر می آید که باید به گونه ای اسرار و آداب و معارف نماز را تعلیم بدهیم تا جوان نماز گزار همزمان با خودسازی و تزکیه نفس به اصلاح امور اجتماعی و ترویج جهان بینی اسلامی و نشر فرهنگ توحیدی هم بپردازد. توجه به قدرت بازدارندگی نماز برای ممانعت از افتادن به گرداب گناهان اهمیت دارد.خداوند حکیم می فرماید:ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر کسانی که این حکمت الهی را درک می کنند سر بزنگاه به خود می آیند و طنین آهنگ فاستعذ بالله را با گوش جان می شنوند و از آلوده شدن به معاصی اجتناب می کنند و دست رد برسینه شیطان می زنند.از این رو سرمایه گذاری روی گسترش فرهنگ نماز در بین آینده سازان به منزله برترین راه پیشگیری از رشد منکرات و رذائل اخلاقی و مطمئن ترین شیوه جهت تحکیم مکارم و صفات انسانی باید در دستور کار سه قوه قرار گیرد.یکی از صفات رذیله تکبر و خودستایی است که منجر به طغیانها ومنازعات خانمانسوز می شود . نماز درمکتب اسلام و در کلام سیده النساءالعالمین والصلاه تنزیها لکم عن الکبر است و در تعدیل خلقیات انسان نمازگزار نقش ممتاز دارد. اقامه نماز پشتوانه ای متین برای طهارت ظاهر و باطن فرد واجتماع است و راه سعادت و رستگاری را به مقیمین الصلاه نشان می دهد. در خانه و مدرسه و دانشگاه و مسجد پیرامون فلسفه آفرینش آدمی و اسرار وآداب و معارف نماز باید باب گفتگو با کودکان و نوجوانان و جوانان با روش حکمی و علمی مفتوح باشد و به پرسشها و شبهات پاسخ منطقی داده شود.
سیداحمد زرهانی
* نقل قول ها در این نوشتار از وبگاه های دینی ذکر شده است.