بررسی موضوع نترسیدن از دشمن در کار فرهنگی و تبلیغی، بر اساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی
خدا را فراموش نکن...
راهبرد ضروری و همیشگی فعالان فرهنگی
یکی از دغدغههای اهالی فرهنگ، چگونگی مواجهه با واکنش مخالفان است: «گاهی همین تمسخرها و تحقیر و توهین کردنها، آدمهای بزرگی را مستأصل و بیچاره میکند؛ آنطور که به اجبار همرنگ جماعت میشوند.» ۱۳۷۴/۱۱/۲۰ لذا در این شرایط باید میان دوگانه خشیت از خداوند و ترس از حرف دنیامداران یکی را انتخاب کرد: «دستگاهها و عناصر فرهنگی-تبلیغی باید کاملاً مراقب باشند که حرف خدا در هیچ شرایطی زمین نماند و در این زمینه نباید از جنجال و هوچیگری و اتهامات ترسید.» ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ در واقع «خشیت از پروردگار به معنای «ملاحظه، رعایت و مراقبت» راهبرد ضروری و همیشگی فعالان عرصه فرهنگ و تبلیغ است.» ۱۴۰۱/۱۰/۲۸
هراسافکنی از سیاستهای قطعی دشمن است: «هر گونه حرکتی را که در کشور به سمت صلاح انجام بگیرد، یک جبههی وسیعی از دشمن وجود دارد که اینها نشستهاند دارند دائم فکر میکنند که ضربهها بزنند، هم در زمینههای سختافزاری، هم در زمینههای نرمافزاری؛ نرمافزاریشان همین است که اینها تصمیمهای مهم و درست و منطقی را که در کشور گرفته میشود، با تبلیغات وسیعی که دارند، زیر سؤال ببرند.» ۱۳۹۹/۳/۱۴ در عرصه تبلیغ و تبیین «یک مطلب این است… «الّذین یبلّغون رسالاتالله و یخشونه و لایخشون احدا الّاالله و کفی بالله حسیبا». تبلیغِ رسالاتالله، با این دو تا شرط عملی است: «یخشونه»، این یک. «و لا یخشون احدا الّا الله.»» ۱۳۸۸/۹/۲۲ خداوند میفرماید کسانی که «تبلیغ میکنند رسالات الهی را، از خدا میترسند، از غیر خدا نمیترسند.» ۱۳۹۶/۱۰/۶ و در این راه ««و کفی باللَّه حسیبا»؛ خدا را فراموش نکن، خدا حسابت را دارد. در میزان الهی، رنج تو، محرومیت تو، کفّ نفس تو، حرصی که خوردی، زحمتی که کشیدی، کاری که کردی، خون دلی که خوردی، دندانی که روی جگر گذاشتی، اینها هیچ وقت فراموش نمیشود.» ۱۳۹۰/۷/۲۰
باید توجه داشت که «غیر خدا در مقابل این مبلّغین الهی، مبلّغین رسالاتالله، صفآرایی دارند؛ بحث بر سر دعوا است.» ۱۳۹۶/۱۰/۶ در واقع «اصل قضیه در دعوت انبیاء، تبلیغ است.» ۱۳۸۷/۳/۲۱ «تبلیغ، یعنی رساندن یعنی حجابها و مانعها را درنَوردیدن، و رساندن سخن حق به مرکزی که باید برسد.» ۱۳۷۰/۲/۳ البته «انبیاء کارشان مسئلهگوئی فقط نبود. اگر انبیاء فقط به این اکتفا میکردند که حلال و حرامی را برای مردم بیان کنند، این که مشکلی وجود نداشت؛ کسی با اینها در نمیافتاد… این چه تبلیغی است که خشیت از مردم در او مندرج است که انسان باید از مردم نترسد در حال این تبلیغ… انبیاء برای اقامهی حق، برای اقامهی عدل، برای مبارزهی با ظلم، برای مبارزهی با فساد قیام کردند، برای شکستن طاغوتها قیام کردند.» ۱۳۸۸/۲/۲۳
کسی که موحد باشد از دیگران نمیترسد
مسئله نترسیدن از دشمن در قرآن مورد توجه است: «در اسلام عواملی وجود دارد که با ترس از غیر خدا در درون انسان مبارزه میکند و آن را از درون سرکوب میکند و اجازه نمیدهد که مانند بند، پاگیر او شود. ترس، دشمنی درونی است که انسان را از درون میخورَد و او را پوچ و پوسیده میسازد.» (تفسیر سوره برائت، ص۱۳۷) و «کار دشمن دلهره افکندن است. کار دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند؛ این کار دشمن است، کار شیطان است؛ مال امروز هم نیست، همیشه بوده؛ در طول تاریخ و در طول تاریخ اسلام.» ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ اما «کسی که با منطق دیـن، آشنـا باشـد، میفهمد که توحید با ترسیـدن نمیسـازد، و موحّـد از قدرتهای غیرِ خدایی نمیهراسد. اسلام هیچ قدرتی را در عالَم، موجب ترس نمیداند… لازمهی توحید آن است که فقط از خدا بترسید؛ چراکه آدمی بندهی خدا است و باید از او حذر کند.» (تفسیر سوره برائت،ص۱۳۷) زیرا «از جملهی تأثیرات توحید در روان یک موحد این است که ریشهی ترس را در او میخشکاند، و این خیلی مهم است. در قرآن در چندین مورد… به مؤمنین خطاب میشود که “فَلا تَخافوهُم وَ خافونَ”، ریشهی ترس از دیگران را در دل خود بخشکانید، از من بترسید؛ و کسی که از خدا ترسید، از هیچ کس دیگری نمیترسد. کسی که موحد بود، کسی که اعتقاد به قدرت پروردگار داشت؛ ترس در او از بین میرود.» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۸۹)
ترس موجب میشود حقیقت را نفهمید
مسئله ترس و خوف حتی در مرحله فهم حقیقت هم تأثیر دارد: «ما نه فقط در عمل احتیاج به شجاعت داریم، در فهم هم احتیاج به شجاعت داریم… اگر شجاعت نبود، حتی در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد.» ۱۳۸۸/۷/۲ لذا «فهمیدن حق با خشیت الهی حاصل میشود.» ۱۳۸۸/۹/۲۲ یعنی «ترس نداشته باشیم؛ والّا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرویمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جوّ، ترس از فضا؛ اگر این حرف را بزنیم، علیه ما خواهند بود؛ اگر این حرف را بزنیم، فلان لکه را به ما خواهند چسباند؛ این ترسها فهم انسان را هم مختل میکند. گاهی انسان به خاطر این ترسها، به خاطر این ملاحظات، صورتِ مسئله را درست نمیفهمد؛ نمیتواند مسئله را درست درک بکند و حل بکند؛ موجب اشتباه خواهد شد.»۱۳۸۸/۷/۲ به همین خاطر «طمعها برمیگردد به ترس، و ترسها ریشهی بدبختیها در زندگی انسانهاست. شما در طول تاریخ نگاه کنید تا ببینید که چه چیزهایی موجب شد که طرفداران حق در اقلیت قرار بگیرند، آنجا که در اقلیت قرار گرفتند. چه چیزهایی موجب شد که مردمی که حق را شناخته بودند، دنبال حق نروند… غالباً وقتی که آدم پیگیری و تحقیق و مطالعه میکند، میبیند که منشأ این همه ترس است، ترس!» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۹۰)
ترسِ فعال در انسان مؤمن وجود ندارد
باید توجه کرد که «چون حق و حقیقت، دشمن دارد؛ بیان حقیقت آسان نیست. دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانی که دولت حقهی ولیعصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود.» ۱۳۸۸/۹/۲۲ دشمنان «عدّهای را بر اثر اشتباه یا سوءفهم یا تبلیغات خصمانه و موذیانه در مقابل انسان قرار میدهند؛ راه مقابله فقط این است که انسان محاسبه خدایی را ملاک قرار دهد.» ۱۳۸۲/۴/۷ پیوستن عدهای به دشمن بهخاطر همین ترس است: «علت اینکه میرفتند تسلیم میشدند، علت اینکه همکاری میکردند، علت اینکه مزدور میشدند، علت اینکه در مقام مزدوری، خود شیرینی هم میکردند، خوشرقصی هم میکردند، این نبود جز ترس.» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۹۱) لذا «امام بزرگوار ما در راه حق و عدالت قائل به رودربایستی و ملاحظهی این و آن و ترس و ضعف و عقبنشینی نبود؛ او هم همانطور که امیرالمؤمنین توصیه فرموده بود که: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلّه اهله»، از تنهائی نمیترسید؛ از اینکه تنها بماند، نمیترسید، واهمه نداشت؛ حق با اوست، پس خدا با اوست.» ۱۳۸۶/۵/۶ پس «از روگرداندن و اِعراض دشمن احساس تنهایی نکنید. از تمسخر دشمن درباره آنچه در دست شماست – که گوهر گرانبهایی است – عقیدهتان سست نشود.» ۱۳۷۴/۱۱/۲۰ بنابراین «مهمترین تأثیر روانی توحید در روح یک انسان این است که در راه خدا، در راه تکلیف، در راه آنچه که هدفِ وجود خود تشخیص میدهد، از دشمنان این راه نهراسد. نمیگویم ضعف اعصاب نداشته باشد، گاهی دلش هم اضطرابی پیدا نکند، نه؛ ترس فعال نداشته باشد، بیمِ فعال نداشته باشد. ترس و بیمی که او را از پیمودنِ راهِ خدا باز بدارد، در وجودِ او نباشد.» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص۲۹۵)