گفتگو با دو کسبه مشهدالرضا که برای اقامه نماز اول وقت کسب و کار خود را تعطیل میکنند
دو کسبه ای که کسب و کارشان را برای بیست دقیقه تعطیل کرده و برای صحبت با خدا عزم نماز کرده اند.
به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی، در مناطق مختلف شهر مشهد کسبه ای هستند که کسب و کار خود را برای راز و نیاز با خدا به مدت ۲۰ دقیقه تعطیل کرده و در نماز جماعت اول وقت شرکت می کنند. آنها نگران کاستی از مال و مشتری هایی که به هنگام مراجعه به درب بسته بخورند نیستند چون معتقدند روزی را خدا می رساند. این تجربهها آن قدر به مذاقشان خوش آمده است که حاضر نیستند شیرینی نماز اول وقت را با چیزی از جنس دنیا عوض کنند.
شرح باورهای دو نفر از کاسبهای نماز اول وقت خوان شهرمان مشهدالرضا(ع) را در ادامه میخوانید.
برکت به زبان امروزی
آرامش از چهره پیرمرد میبارد. انگار که در این دنیای پرهیاهو چیزی به اسم نگرانی وجود ندارد. فارغ از همهمه خیابان، با آرامش نشسته است در دکان الکتریکی اش واقع در محله ۱۷ شهریور مشهد و با یکی دیگر از کاسبها گرم صحبت است.
پنجاه سالی میشود که در این محله مغازه دارد. در این سالها که از عمر خیلی هایمان بیشتر است، با هر بار شنیدن صدای اذان، کسب و کارش را برای بیست دقیقه تعطیل کرده و برای صحبت با خدا عزم نماز کرده است. از این اظهار دوستی با خدا بد ندیده است؛ نه کاستی در مالش و نه نگرانی بابت مشتریهایی که شاید هنگام تعطیلی مغازه از راه برسند و به در بسته بخورند. سر به زیر و آرام میگوید: بله، نماز اول وقت برکت میآورد، اما من فقط به خاطر وظیفه ام این کار را انجام میدهم. همه چیز دست خداست؛ رزق و برکتش هم.
وقتی از او میخواهیم برکت را برایمان باز و به زبان دودو تا چهارتای امروزی ترجمه کند، میگوید: وضع من را مقایسه کنید با برخی کاسبهای همین محله که ظاهر و مال و منالشان از من خیلی بهتر است و اهمیتی به نماز اول وقت نمیدهند. روزهای شهادت که به احترام ائمه (ع) دکانم را تعطیل میکنم، آنها باز هستند و فروش دارند. شبها هم تا دیر وقت سر کارند. بااین حال، همیشه درگیرند با بدهکار و طلبکار و نگران وضعیت چک و سفته هایشان. برای دستی گرفتن پول سراغ من نوعی میآیند که ظاهرا وضعیت مالی ضعیف تری دارم.
با نگاهی که همچنان به سنگ فرش مغازه دوخته شده است، شمرده شمرده ادامه میدهد: خدا را شکر که نیاز به قرض گرفتن از کسی ندارم. با عنایت خدا و به برکت نماز اول وقت، نقدی خرید و فروش میکنم و در بازار چک ندارم. آرامم، طوری که اگر همین امشب سرم را بگذارم زمین، خاطرم جمع است که دین کسی به گردنم نیست؛ نه بدهکارم و نه طلبکار.
وعده نماز در مسجد
«اگر تو برای امر خدا اهمیت قائل شوی، خدا هم برایت اهمیت قائل میشود.» خلاصه صحبتهای رضا لاله وش برای نمازهایی که اول وقت در مسجد صاحب الزمان (عج) محله یوسفیه مشهد میخواند، از این قرار است. گفتن از چیزهایی که به آن باور دارد، برای این جوان بیست وسه ساله ساده به نظر نمیرسد.
قدری طول میکشد تا به اندوختههای ذهنی اش دسترسی پیدا کند و برایمان شرح دهد که دقیقا چرا وقتی صدای اذان ظهر و مغرب را میشنود، فروشگاه محصولات ارگانیک را برای پانزده دقیقه تعطیل میکند و عازم نماز جماعت میشود؛ نماز جماعتهایی که دامنه آن از ظهر و شب به صبح هم کشیده شده است. او از خودش قول گرفته است صفای نماز صبح را با اقامه آن در مسجد نزدیک به محل سکونتش دوچندان کند؛ نه اینکه آمد و شد مشتریها به فروشگاه برایش مهم نباشد. با وجود این میگوید: ظاهر قضیه این است که درست همان زمانی که گل وقت مراجعه مشتری است مغازه ات را میبندی، اما در واقع، وقتی کارت را رها میکنی تا به نمازت برسی، خدا بیشتر هوایت را دارد.
به خاطرهای از مرحوم آیت ا… بهجت اشاره میکند تا اهمیت نماز اول وقت را بهتر متوجه شویم: از ایشان پرسیدند نماز اول وقت بهتر است یا نماز با اخلاص و از روی توجه؟ ایشان جواب دادند نماز اول وقت و این طور استدلال کردند که نماز اول وقت، اخلاص هم میآورد.
مثال بعدی اش را این طور برایمان باز میکند تا به قول خودش قضیه، تقریب به ذهن شود: پدری را در نظر بگیرید که چند فرزند دارد. بچهها را که صدا میزند، یکی بلافاصله جواب میدهد، دیگری با تأخیر، سومی با تأخیر بیشتر و بعدی، خیلی دیر. همگی زود یا دیر به حرف پدر توجه میکنند، اما زمانش هم مهم است. کدام یکی برای پدر عزیزتر است؟
آقا رضا میخواهد همان بنده عزیزکرده خدا باشد. میگوید هرچه از عمرش میگذرد و تجربه هایش از خواندن نماز اول وقت بیشتر میشود، دست خدا را در زندگی اش بهتر میبیند؛ روی غلتک بودن کارها، رزقی که به موقع از راه میرسد و خیلی چیزهای دیگر.
این حکایت ها ادامه دارد…