اخباراصفهان

نماز خوان ها و مرتبطین با مساجد ریشه داران جامعه هستند

مرجع تقلید جهان تشیع در اصفهان گفت: کسی که اهل نماز باشد، نماز او را نگاه می‌دارد، حفظ می‌کند و نمی‌گذارد بی‌ریشگی کند، اجازه نمی‌دهد در بحران‌ها و صحنه‌ها فریب بخورد و مانع سقوط او می‌شود.

به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز استان اصفهان، آیت الله مظاهری مرجع تقلید تشیع و مدیر حوزه علمیه اصفهان در جلسه درس اخلاق خود با موضوع «انسان در قرآن» ضمن بیان نمونه هایی از آیات قرآن کریم که به مذمت انسان پرداخته اند، به تشریح معنای بی‌ریشه بودن انسان پرداخت و بیان داشت: کسی که اهل نماز است و رابطه محکم با خداوند دارد، از زیان‌کاری و سقوط در امان و در زمره سعادتمندان خواهد بود.

آیت الله مظاهری بیان کرد: در جلسات قبل، راجع به انسان در قرآن صحبت شد و آیاتی درباره مقامات معنوی و منزلت نیکوی انسان تلاوت کردیم که انسان «خلیفه‌الله»، «مسجود ملائکه»، «روح‌الله»، «اشرف مخلوقات»است و «قیمت» و «کرامت» دارد و لیاقت او به قدری والاست که در بین مخلوقات، فقط او «حامل امانت الهی» است.

وی بیان داشت: فهمیدیم که قرآن کریم در آیاتی، انسان را مذمت کرده است. یکی از مذمت‌ها که در ادامه بحث جلسه قبل بیان می‌شود، این است که می‌فرماید: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ؛ انسان از شتاب آفریده شده است.» انسان خیلی آدم عجولی است و صبر و استقامت اصلاً ندارد و آدم عجول همه چیز را پیش از وقت می‌خواهد و در همه چیز از جمله در استجابت دعا عجول است.

مرجع تقلید تشیع در جلسه درس اخلاق بیان کرد: قرآن کریم در سوره عصر بعد از قسم می‌فرماید: این انسان در خسران و زیان‌کاری است: «وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ؛ سوگند به عصر غلبه حق بر باطل‏ که واقعاً انسان دستخوش زیان است.» قسم به عصر، قسم به عصاره عالم خلقت؛ یعنی قسم به حضرت ولی‌عصر(ارواحنا فداه) که انسان در زیان‌کاری است؛ یعنی مثل کسی که در آب است و آب محیط بر اوست، خسارت، زیان، بدبختی و شقاوت، محیط بر انسان است.

مدیر حوزه علمیه اصفهان در جلسه درس اخلاق ادامه داد و گفت: در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که بین این دو دسته آیات، چگونه جمع می‌شود؟ یعنی آیاتی که به تحسین انسان پرداخته و او را صاحب مقامات معنوی قلمداد می‌کند، با آیاتی که او را دارای صفات رذیله دانسته، مذمتش کرده، چگونه قابل جمع است؟ مفسران در این‌باره صحبت‌ها کرده‌اند. هرکس طوری این آیات شریف را جمع کرده؛ ولی خود قرآن شریف نیز آیات را به‌ خوبی جمع کرده و بهترین جمع‌بندی، از قرآن است.

انسان متقی، عجول و ناسپاس و ظالم نیست

از نظر قرآن کریم، اگر انسان متقی باشد، اگر رابطه‌اش با خدا محکم ‌شود، دیگر عجول نیست، ناسپاس نیست، ظالم نیست، بلکه همان خلیفه‌الله است که مسجود ملائکه و اشرف مخلوقات است، اعظم از ملک مقرب و بالاتر از خانه خداست؛ اما چنانچه انسان با شیطان رابطه برقرار کند و مؤمن و متقی نباشد، نزد خداوند متعال ذره‌ای ارزش ندارد.

جمله‌ای منسوب به سید مرتضی(ره)، عالم و فقیه بزرگ اسلامی در بعضی کتب تاریخی و فقهی، در قالب شعر نقل شده که با بحث کنونی ما مرتبط است. در آن زمان، برخی افراد به حد سرقت اشکال کرده‌ و گفته‌اند: چطور دستى که دیه آن پانصد دینار است، اگر یک ربع دینار دزدی کند، قطع می‌شود؟ به‌ عبارت دیگر، ارزش دست هنگام محاسبه دیه، پانصد دینار است؛ ولی اگر همین دست مبلغی را که نسبت به پانصد دینار ناچیز است، بدزدد، بی‌ارزش می‌‌شود و آن را می‌برند؟

آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق سؤال و اشکال را با زبان شعر چنین مطرح کرده‌اند: «ید بخمس مئین عسجد ودیت/ ما بالها قطعت فى ربع دینار؟» سید مرتضی این شبهه را با یک بیت شعر پاسخ داده و گفته است: «عز الامانه اغلاها و ارخصها/ ذل الخیانه فافهم حکمه البارئ»؛ یعنى عزت امانت آن دست را گران‌قیمت کرد و ذلت خیانت بهاى آن را کاهش داد، حکمت قانون الهی را بفهمید.

خداوند متعال انسان را بسیار باارزش و پربها آفریده و دست او اگر دست آدم باشد، معلوم است که قیمت والایی دارد؛ اما اگر دست، دست دزد، دست متجاوز و دست ظالم باشد، هیچ ارزش و قیمتی نخواهد داشت. انسان از نظر اسلام به‌ قدری قیمت دارد که توهین به او، مثل جنگ با خداوند سبحان است. در حدیث قدسی می‌خوانیم: «مَن اَهانَ وَلّیاً فَقَد بارَزَنی بِالمُحارَبَه.» (الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲) اگر کسی به یک شیعه توهین کند، شخصیت او را بکوبد، مثل این است که با خدا جنگیده است؛ اما اگر همین انسان که اهانت به او به‌ شدت مذمت شده، متجاوز، گناهکار و ظالم شد، مجازات می‌شود، هرچند مجازات او سبب تحقیرش در اجتماع شود؛ مثلاً به او تازیانه می‌زنند. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: «الزَّانِیَهُ وَ الزَّانی‏ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فی‏ دینِ اللَّهِ؛ به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید.» (نور، ۲)

معنای بی‌ریشه بودن انسان

قرآن کریم می‌فرماید: «اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلوعاً؛ به راستى که انسان سخت آزمند و بی‌تاب‏ خلق شده است.» (معارج، ۱۹) این انسان سبک‌سر و بی‌ریشه است. بعد بی‌ریشه بودنش را معنا می‌کند، می‌فرماید: «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً؛ چون صدمه‌‏اى به او رسد، عجز و لابه کند و چون خیرى به او رسد، بخل ورزد.» (معارج، ۲۰ و ۲۱) برای بیان بی‌ریشه‌بودن او همین مقدار بس است که اگر مصیبت کوچکی برایش پیش بیاید، جزع و فزعش بلند می‌شود و بی‌وفایی‌اش گل می‌کند. اگر هم نعمتی به او برسد، خودش را گم می‌کند. بعد می‌فرماید: «إِلاَّ الْمُصَلِّینَ؛ غیر از نمازگزاران.» (معارج،۲۱) مگر نماز خوان‌ها، آن‌ها که با مسجد و جلسات دینی سروکار دارند، آن‌ها که با خداوند رابطه دارند؛ این‌ها نه بی‌ریشه‌اند، نه جزع و فزع در مصیبت‌ها دارند و نه خودشان را در نعمت‌ها گم می‌کنند؛ یعنی آدمی که با خداوند رابطه محکم دارد، ریشه‌دار است.

در بعضی از روایات، مؤمن به کوه که ریشه محکم و عمیق دارد، تشبیه شده است؛ یعنی همان‌طور که کوه با هیچ باد و باران و طوفانی تکان نمی‌خورد، انسان مؤمن را که توانسته با خدای خویش ارتباط محکم برقرار کند نیز همان ارتباط نگاهش می‌دارد. امام باقر(ع) می‌فرماید: «الْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ‏ الْجَبَلِ‏ الْجَبَلُ یُسْتَقَلُّ مِنْهُ‏ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یُسْتَقَلُّ مِنْ دِینِهِ شَیْ‏ءٌ.» (الکافی، ج‏ ۲، ص۲۴۱) مؤمن از کوه محکم‌تر است؛ زیرا از کوه ممکن است چیزى کم شود، ولى‏ از دین مؤمن کاسته نخواهد شد.

آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق گفت: فخر رازی در تفسیر سوره عصر، روایتی تکان‌دهنده نقل کرده است. می‌گوید: «خانمی ‌دیوانه‌وار آمد خدمت پیغمبر اکرم(ص) و گفت: یا رسول‌الله! گناه کردم، گناه من خیلی بزرگ است. در زمانی که شوهرم مسافرت بود، مرتکب زنا شدم، بعد باردار شدم و بچه به دنیا آمد، بچه را در خمره سرکه انداختم و او مرد؛ سپس سرکه‌ها را به مردم فروختم.

معلوم است که گناهان بزرگی مرتکب شده است. پیامبر(ص) متأثر شد و احکام گناهان وی را برایش گفت؛ اما در آخر کار جمله‌ای فرمود و درواقع، گناهان آن زن را ریشه‌یابی کرد. فرمود: «ظَنَنتُ اَنَّکِ تَرَکتِ صَلاهَ العَصر.» (مفاتیح‌الغیب، ج ‏۳۲، ص ۲۷۸) من گمان می‌کنم تو نماز نمی‌خوانی؛ یعنی آن زن در اثر ترک نماز، به این رذالت افتاده ‌است. کسی که اهل نماز باشد، نماز او را نگاه می‌دارد، حفظ می‌کند و نمی‌گذارد بی‌ریشگی کند، اجازه نمی‌دهد در بحران‌ها و صحنه‌ها فریب بخورد و مانع سقوط او می‌شود.

از این نظر به شما زن و مرد سفارش می‌کنم که فرزندان خود را طوری تربیت کنید که اهل نماز شوند، وگرنه بیچاره خواهند شد. به خانم‌ها سفارش می‌کنم مواظبت کامل از نماز اول وقت داشته باشید، به مردها سفارش می‌کنم که از نماز در مسجد، با جماعت و سروکار داشتن با منبر و محراب غافل نشوید.

آیه شریفه «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً» می‌فرماید: انسان بی‌ریشه است. بی‌ریشگی‌اش یک دفعه به آنجا می‌رسد که واقعاً حاضر است ‌عفت خود را از دست بدهد، به اندازه‌ای که همه خجالت بکشند و خودش افتخار کند. اگر زن بی‌ریشه، بی‌عفت شد، به قدری بی‌حیا می‌شود که حاضر است کارهایی انجام دهد که حتی جوان‌های عزب خجالت بکشند. بی‌ریشگی، جزع و فزع دارد و به سرکشی منجر می‌شود؛ اما قرآن می‌فرماید: «إِلاَّ الْمُصَلِّینَ»، اگر کسی رابطه با خدایش محکم شود، نه بی‌ریشه است و نه جزع و فزع دارد و نه وقت نعمت خودش را گم می‌کند؛ این جمع بین آیات است.

کدام انسان‌ها زیان‌کار نیستند

آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق بیان داشت خداوند در سوره عصر ابتدا می‌فرماید: انسان در شقاوت فرورفته است: «وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ؛ سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل‏] که واقعاً انسان دستخوش زیان است.» (عصر،۱ و ۲) سپس فرموده است: «إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ؛ جز آنان‌ که ایمان آوردند و به کارهاى شایسته پرداختند و یکدیگر را به حق و درستى و صبر و شکیبایى توصیه و سفارش کردند.» (عصر، ۳) مگر یک طایفه که دیگر زیان‌کار نیستند، بلکه در سعادتند. آن‌ها چه کسانی هستند؟ آنان که ایمان دارند و طبق ایمان عمل می‌کنند. این یک بال برای پرواز آن‌هاست و بال دیگر، امر به ‌معروف و نهی‌ از منکر است، نمی‌شود انسان بی‌تفاوت باشد. این دو بال باعث می‌شود همین انسانی که در شقاوت است، پرواز ‌کند. به کجا می‌رسد؟

به‌ قول سعدی: «رسد آدمى به‌ جایى که به‌ جز خدا نبیند/ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت/ اگـر ایـن درنـده‌خوئى ز طبیعتت بمیرد/ هـمه عمر زنده مانى به روان آدمیت/ طـیران مـرغ دیـدى تـو ز پایبند شهوت/ بـه درآى تـا بـبـیـنـى طـیـران آدمیت.»

اگر انسان ریشه‌دار باشد و در هنگام برخورداری از نعمت، خودش را گم نکند، صاحب شخصیتی والا خواهد شد و منزلت خودش را حفظ می‌کند؛ مثلاً نقل می‌کنند: در قدیم، مردم شهری نتوانستند مالیات بدهند. استاندار مجبور بود مالیاتی برای حکومت مرکزی بفرستد، از این‌رو همسر استاندار پیراهنی مرواریدنشان و بسیار گران‌قیمت را که به ارث برده بود، برای کمک به شوهرش تحویل او داد و به‌مثابه مالیات برای مرکز فرستادند. بعد در مرکز حکومت آن پیراهن را در جلسه نشان دادند و به آن خانم آفرین گفتند و پیراهن را به او برگرداندند و مالیات آن سال را بخشیدند. وقتی پیراهن را آوردند، آن خانم گفت: من دیگر این پیراهن را نمی‌پوشم، برای اینکه چشم‌های نامحرم به این پیراهن خیره شده است. این طرز رفتار، نشانه شخصیت آن زن و ریشه‌داری اوست.

آیت الله مظاهری در جلسه درس اخلاق از داستان حضرت ابراهیم(ع) سخن گفت و بیان داشت از قول امام صادق(ع) می‌خوانیم: «وقتى ابراهیم(ع) بت‌هاى نمرودیان را شکست، آن‌ها او را در آتش انداختند؛ ولی آتش بر او سرد و سلامت شد. سپس او را مجبور به تبعید و ترک وطن و از بردن اموال و گوسفندان او نیز ممانعت کردند، قصد مصادره اموالش را داشتند. حضرت ابراهیم(ع) با آنها محاجه کرد و بالاخره به‌ سختی دارایی خود را پس گرفت و از شهر خارج شد؛ اما پیش از رسیدن به مقصد، صندوقى ساخت و همسر خویش، ساره را در صندوق بر بار شتری قرار داد تا در امان بماند. آن‌ها در بین راه به شهری رسیدند که ناچار بودند از آن عبور کنند. در دروازه شهر، مأموران حکومت که قصد داشتند از حضرت ابراهیم(ع) مالیات یا حق گمرک بگیرند، دستور دادند آن صندوق را باز کند تا محتویات آن را ببینند. حضرت ابراهیم(ع) که نمی‌خواست آن‌ها به همسرش نگاه کنند، صندوق را باز نکرد. اصرار کردند، خودداری کرد، تا اینکه در برابر پافشاری آن مأموران، حضرت ابراهیم(ع) گفت: هرچه طلا و نقره بخواهید، به شما می‌‏دهم؛ ولى صندوق را باز نمی‌کنم. بالاخره آن‌ها را به حضور پادشاه بردند و صندوق را باز کردند و با استعانت خداوند تعالی، شأن و احترامشان حفظ شد و با عزت فراوان از آن شهر خارج شدند. (الکافی، ج ‏۸، ص۳۷۱)

نکته درس‌آموز ماجرا این است که حضرت ابراهیم(ع) حاضر بود اموالی را که به‌ سختی جمع‌آوری و با دشواری حفظ کرده و از نمرود پس گرفته بود و در غربت احتیاج داشت، از دست بدهد تا همسرش از نگاه و نظر نامحرم محفوظ بماند.

انسان ریشه‌دار، مثل امیرالمؤمنین(ع) می‌شود که حاضر نیست همه دنیا را به او بدهند تا یک گناه بکند؛ یعنی در برابر گرفتن تمام ثروت دنیا نیز به ظلم و نافرمانی خدا تن نمی‌دهد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «وَاللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَهَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ‏ اللَّهَ‏ فِی نَمْلَهٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَهٍ مَا فَعَلْتُهُ؛ به خدا قسم اگر جهان هستی را به من بدهند و بگویند به مورچه‌ای ظلم کن و پوست جو را بی‌جا از دهان آن بگیر، نمی‌کنم.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲۴)

متأسفانه اما بسیاری از افراد در دنیای کنونی، بی‌ریشه‌اند که نه در برابر گرفتن تمام دنیا، بلکه بی‌‌دلیل و برای تأمین ناهنجاری اخلاقی خودشان، ظلم می‌کنند، آدم می‌کشند، شهرها و خانه‌ها را به خاک و خون می‌کشند و حقوق بندگان خدا را تضییع می‌کنند. اگر انسان با خدا رابطه نداشته باشد و دچار ضعف ایمان شود، هرچه ثروت و قدرتش بیشتر گردد، حتی هرچه بر علمش افزوده شود، بی‌ریشه‌تر، بدبخت‌تر و شقی‌تر خواهد شد و به‌ جز خسارت و تباهی برای خودش، اطرافیان و جامعه، ارمغانی ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا