فلسفه و حکمت رکوع و سجده در نماز
واژه ی رکوع در لغت به معنی خم شدن و تعظیم نمودن و پایین انداختن سر است و در اصطلاح فقهی، بخشی از نماز است که طیِ آن، نمازگزار تا حدی خم می شود که انگشتان دست به زانو برسد. رکوع به منزله ی نمادی از عبودیت و یکی از ارکان فریضه ی نماز، در ده آیه از آیات قرآن کریم مورد سفارش و تأکید قرار گرفته است. سجده نیز به عنوان یکی دیگر از ارکان نماز، در لغت به معنى ابراز تذلّل و خضوع است و در اصطلاح فقهی، عبارتست از نهادن پیشانی بر خاک به منظور خاکساری و تعظیم خدای تعالی. در این مقاله بنا داریم به فلسفه و حکمت رکوع و سجده در نماز بپردازیم. با ما همراه باشید.
ماهیت رکوع
رکوع آن قسمت از نماز است که نمازگزار پس از پایان قرائت سوره توحید، به نیّت خضوع و تعظیم در برابر فرمانِ الهی و شوکت و عظمت پروردگار، تا حدى خم شود که دستها به زانوها رسیده، کمر صاف باشد و گردن به صورت کشیده قرار بگیرد.
امیر المؤمنین علی علیه السلام در بخشی از خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه، پس از توصیف جلوه های نماز متقین و پرهیزکاران، به دو رکن رکوع و سجود آنان پرداخته و مى فرماید: «فَهُمْ حَانُونَ[۱] عَلَى أَوْسَاطِهِمْ[۲]، مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ[۳] وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ، وَ أَطْرَافِ[۴] أَقْدَامِهِمْ، یَطْلُبُونَ إِلَى اللهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ[۵] رِقَابِهِمْ»؛ همانا آنان کسانی هستند که قامت خود را در پیشگاه خداوند خم نموده و به رکوع مى روند و پس از آن، پیشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را به هنگام سجده کردن بر زمین مى گسترانند و رهایی و آزادى خویش را از محضر خداوند متعال درخواست مى نمایند.
تعبیراتى که امیر المؤمنین درباره ارکان رکوع و سجده بیان فرموده اند، تعبیرات زیبا و تأمل برانگیزی هستند که انسان را به چیستی و چرایی این ارکان آگاه مى سازند؛ تعظیم در برابر خداوند متعال و ساییدن پیشانى و دست ها و پاها بر زمین در برابر شکوه و عظمت پروردگار جهان، همراه با اخلاص و حضور قلب، شکوهی از زیباییِ معنویت را در پی دارد و نکته قابل توجه این است که امام، هدف نهایى از انجام این ارکان را رهایی و آزادسازى گردن ها از یوغ اسارت و رنج حصر بیان فرموده است.
سؤالی که در اینجا پیش می آید این است که آیا مراد از این تعبیر، صرفاً آزادی از گرفتار شدن در آتش دوزخ است یا آزادی از هر گونه اسارت، اعم از گرفتار شدن در دام هواى نفس و وسوسه های شیطان و انسان هاى پلید و شیطان صفت را نیز شامل می شود؟ در پاسخ چنین تفسیر شده است که این تعبیر امام علی علیه السلام، مطلق است و شامل هرگونه اسارت و گرفتاری می شود؛ هر چند که در متن ادعیه و احادیث و روایات، بطور معمول چنین بوده که بعد از عبارت فِکاکَ رَقَبَه، واژه مِنَ النّارِ، ذکر شده است.
فلسفه رکوع در نماز
در باب فلسفه و حکمت رکوع در نماز به موارد عدبده ای می توان اشاره کرد. از آن جمله است:
برترین نشانه ی تعظیم و تأیید عظمت خداوند
رکوع، جلوه گر خضوع و فروتنی بنده است در برابر قدرت لایزال الهی و مهر تأییدی بر اینکه قدرت او فراتر از همه ی مخلوقات و موجودات عالم است. بنده ی مسلمان، از آنجایی که پروردگار را برترین و والاترین قدرت ها می داند، در برابر او سر تعظیم فرود آورده و رکوع می کند و چون هیچ موجودی را جز خداوند متعال، شایسته ی خدایی و کرنش نمی بیند، در مقابل هیچ کس جز ذات اقدس الهی سر خم نمی کند.
رهایی از کبر و خودخواهی
شخص نمازگزار، در هر جایگاه و پست و مقامی که باشد، به دور از هرگونه تکبر و نخوت، در برابر معبود بی همتای خود سر خم می کند و به این طریق، روحیه تکبر و خودخواهی را از خود دور می سازد و فطرت الهی خویشتن را از آتش کبر و منیت و غرور می رهاند.
امتحان و آزمایش انسان ها
فرمان به انجام رکوع در نماز، نوعی آزمایش و امتحان الهی است برای انسان که تا چه اندازه مطیع اوامر و فرامین خدای تعالی است. نماز خواندن و رکوع کردن در ظاهر برای انسانِ راحت طلب عملی دشوار به حساب می آید علی الخصوص برای صاحبان مکنت و ثروت! بر این اساس، تنها کسانی از این آزمون سربلند و شایسته بیرون می آیند که فرمان بردار بی چون و چرا و مطیع فرمان های الهی باشند، که طبق فرموده ی خداوند متعال در قرآن کریم، رکوع کنندگان از این دسته هستند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[۶]؛ ای اهل ایمان، در برابر خدا رکوع و سجود آرید و (با توجه و بیریا و خالص) پروردگار خود را پرستید و کار نیکو کنید، باشد که رستگار شوید.[۷]
وجه تمایز مسلمانان از پیروان سایر ادیان
عمل رکوع و خم شدن و تعظیم در فریضه ی نماز، نشان انحصاری دین مبین اسلام است، نشانی که مایه مباهات اسلام و مسلمین است. بر این اساس می توان گفت که رکوع و سجده و نماز، اعمالی هستند که مسلمانان را از سایر ملت ها و پیروان ادیان متمایز می کنند.
تسبیح و تقدیس خداوند
با ذکر «سبحان ربی العظیم و بحمده» نمازگزار، اقرار به پاکی و تنزیه خداوند از همه ی عیوب و نواقص می کند و ستایش را مخصوص خدایی می داند که برتر و والاتر از هرکس و هرچیز است.
استواری در ایمان به خدا
طبق فرموده ی امیر المؤمنین علی علیه السلام؛ مفهوم کشیدن و صاف نگه داشتن گردن در هنگام رکوع، این است که همانا من، در قامت نمازگزار در ایمانِ به خدای خود ثابت قدم و استوار هستم حتی اگر در این راه گردنم زده شود. و مفهوم سر برداشتن از رکوع و گفتنِ ذکر «سمع الله لمن حمده»؛ این است که؛ یقین دارم پروردگارم حمد و ثنای مرا می شنود، همان خدایی که انسان را از نیستی و عدم، به وجود آورده و پرورش داده است.
هم نوایی با فرشتگان و تسبیح کنندگان الهی
تمام هستی در حال تسبیح و عبادت خدای تعالی هستند. جمیع ملائکه نیز در این اجتماع با رکوع کنندگان رکوع می کنند و با سجده کنندگان، سجده می نمایند. برخی نیز پیوسته در رکوع و برخی دیگر همیشه در سجودند.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «عده ای از ملائک در رکوع اند و سجود. و صف کشیدگان و تسبیح گویان، بدون خستگی اند».[۸]
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا»[۹]؛ هفت آسمان و زمین و هر آنچه که در آنهاست همگی به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و هیچ موجودی نیست در عالم جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را متوجه نمی شوید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است.[۱۰]
قیام و سربرداشتن از رکوع نشانه ی اختصاص آن به ذات خداوند
«نیت انسانِ نمازگزار در انجام این عمل باید این باشد که منِ خاضع و خاشع در برابر پروردگار جهانیان، به خواست و یاریِ خداوند بر دشمنان او گردن خواهم افراخت و برتری خواهم جست، به هنگام گفتن تکبیر، آن هنگام که دست ها را بلند کرده و اقرار می کنم که خدا بزرگتر است، از تواضع و تعظیم در مقابل دشمنان پروردگارم تبری می جویم.
مستحب است که نمازگزار در هنگام رکوع، پشت خود را کاملاً صاف نگه دارد و گردنش را بکشد؛ با این قصد و نیت که؛ به راستی که من به تو ایمان آورده ام، حتی اگر گردنم زده شود.
سپس سر را از رکوع بلند می کند، به امید آنکه که این تسبیح و تقدیس و حمد و ثنا در درگاه الهی مقبول واقع شود. به حول و قوه الهی، بر دشمنانِ حق غالب آید و به این امید، این ذکر را بر زبان جاری می کند که:«سمع اللّه لمن حمده»؛ هر کس که حمد و ستایش خداوند متعال را نماید، خداوند آن را می شنود».[۱۱]
سفارش به رکوع در روایات
در احادیث و روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر اهمیت و جایگاه ویژه ی رکوع تأکید شده و به طولانی کردن آن مگر در نمازهای جماعت[۱۲] توصیه شده است.[۱۳]
امام صادق علیه السلام فرموده اند: «عَلَیکُم بِطُولِ الرُّکوُع و السُّجُودِ فَاِنَّ اَحَدَکُم اِذَا اَطَالَ الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ هَتَفَ اِبْلِیسُ مِنْ خَلْفِهِ فَقَالَ یَا وَیلَه اَطَاعَ وَ عَصَیْتُ وَ سَجَدَ وَ اَبَیْتُ»[۱۴]؛ بر شما باد طولانى کردن رکوع و سجود؛ زیرا وقتى که یک نفر از شما رکوع و سجده خود را طولانى نماید، ابلیس از پشت سر او فریاد بر می آورد که، واى بر من، او اطاعت کرد و عصیان کردم، او سجده کرد و من إبا نمودم.
امام محمد باقرعلیه السلام نیز در این زمینه فرموده اند: «مَن اَتَمَّ رُکُوعَه لَم یَدْخُلْهُ وَحْشَهُ الْقَبْرِ»[۱۵]؛ کسى که رکوع خود را تماماً به جاى آورد و حق آن را ادا کند، وحشت قبر به او راه پیدا نکند.
رکن بودن رکوع در نماز
عمل رکوع، علاوه بر اینکه جزء واجبی از فریضه ی نماز است، از ارکان نماز نیز به شمار میآید و در هر رکعت از نماز(اعم از واجب و مستحب) یک بار انجام میگیرد. البته به جز نماز آیات که در هر رکعت پنج رکوع دارد.[۱۶]
ارکان نماز به اجزائی اطلاق می شود که ترک یا کم و زیاد کردن آنها، چه از روی عمد و چه از روی فراموشی و سهو، موجب بطلانِ نماز میشود.[۱۷]
برخی از فقیهانِ ادوارِ گذشته، میانِ رکن بودن رکوع در دو رکعت اول و دو رکعت آخر تفاوت قائل شده و گفتهاند که: اگر در دو رکعت آخر، رکوع را به صورت غیر ارادی و ناآگاهانه فراموش کرده و انجام نداده است و پس از انجام هر دو سجده متوجه اشتباه خود شود، میتواند برگردد و عمل رکوع را به جای آورد و سجدهها را نیز دوباره انجام دهد. در این صورت نمازش صحیح است. البته این دیدگاه، برخلاف نظر مشهور فقها و مراجع تقلید در عصر حاضر است.[۱۸]
ماهیت سجده
سجده از اجزای واجب نماز است و مجموع هر دو سجده در یک رکعت از نماز، رکن است و ماهیت و حقیقت آن نهادن جبین بر زمین است به نیت تعظیم در برابر خداوند متعال.
سجده، نشان خاکسارى و اوج فروتنی در برابر پروردگار و نیز عالىترین مرتبه و نماد بندگی و عبودیت است. انسانِ نمازگزار با رفتن به سجده، در نهایت تذلل و خاکساری خود را در صف همه ی مخلوقات تسبیح گوی قرار می دهد و همصدا با کل عالم هستی می شود:«وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّهٍ وَالْمَلَائِکَهُ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ»[۱۹]؛ (نه تنها سایهها، بلکه) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد، و همچنین فرشتگان، برای خدا سجده میکنند و تکبّر نمیورزند.[۲۰]
سجده عالیترین و باشکوهترین حالت بنده است که در آن انسان به خدای خویش نزدیک می شود.
معنا و مفهوم سجده
سجده، رمز ادوار چهارگانه زندگی و حیات انسان است. چنانچه حضرت علی علیه السلام می فرماید: سجده اول، به این معنی است که من از خاکم، سر برداشتن از سجده اول، رمز حیاتِ دنیوی است. رفتن به سجده دوم، رمز موت و در خاک خفتن است، و سربرداشتن از سجده دوم، رمز محشور شدن و زنده شدن پس از مرگ است .[۲۱]
چنانچه خداوند در قرآنِ کریم می فرماید:« مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى» [۲۲]؛ ما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک بازمیگردانیم و هم بار دیگر (روز قیامت) از این خاک بیرون میآوریم.[۲۳]
امیر المؤمنین، علی علیه السلام، معنا و مفهوم سجده را به زیبایی توصیف فرموده اند: «سجود جسمانى عبارت است از، گذاشتن قسمتهاى شریف صورت بر خاک و نهادن کف دستها و نوک پاها به زمین، با خشوعِ قلب و نیّتِ خالص و سجود روحانى ، خالى کردن دل است از امور فانى و روى آوردن با تمام وجود به آنچه ماندنى و جاویدان است و برکندن لباس کبر و غرور و بریدن علایق وتعلّقات دنیوى و آراسته شدن به خُلق و خویهاى نبوى .[۲۴]
سفارش به سجده در روایات
پیامبر خدا صلى الله در باب فضیلت سجده می فرمایند : «إنّ العبدَ إذا سَجَدَ للّه ِ سَجدهً ، طهَّرَ اللّه ُ موضِعَ سُجودِه إلى سبعِ أرَضین»؛ هنگامی که بنده براى خدای تعالی سجده اى بگذارد، پروردگار جایگاه سجودش را تا ژرفاى زمین هفتم پاک و طیب مى گرداند .[۲۵]
امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش سعید بن یسار که از ایشان پرسید: در چه حال، دعا کنم؟ در حال رکوع یا سجود؟ فرمودند: «آرى ، در حال سجده دعا کن؛ زیرا نزدیکترین زمان بنده به خداوند زمانى است که در سجده است. [ در آن حال ] براى دنیا و آخرتت به درگاه خداوند عزّ و جلّ دعا کن. [۲۶]
در فضیلت اطاله ی سجود
امام صادق علیه السلام فرموده اند: «بر شما باد به طولانى کردن رکوع و سجود؛ زیرا وقتى که یکى از شما رکوع و سجده خود را طولانى کند، ابلیس از پشت سر او ندا سر می دهد که، واى بر من، او اطاعت کرد و من عصیان کردم، او سجده کرد و من إبا نمودم.»[۲۷]
حضرت امام باقرعلیه السلام در این باره فرموده اند: «مَن اَتَمَّ رُکُوعَه لَم یَدْخُلْهُ وَحْشَهُ الْقَبْرِ»؛ کسى که رکوع خود را تماماً به جاى آورد و حق آن را ادا کند، وحشت قبر به او راه پیدا نکند.[۲۸]
اینطور که از روایات و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام بر می آید، شیطان بیش از هرکس و هرچیز، به عبادت سجده حساس است؛ زیرا او به دلیل امتناع از همین فرمان (فرمانِ سجده) رانده و مغضوب درگاه الهی شد.
در روایتى از امام على علیه السلام اینگونه آمده که سجده را طولانى کنید، زیرا که عملى سنگین تر بر ابلیس نیست که ببیند انسانى در حال سجده است، زیرا او امر به سجده شد ولی عصیان کرد.[۲۹]
همانا طولانى کردن سجده، رسم و آئین امامان و بزرگان دین و سنّت توابین است چرا که سجده، معاصی و گناهان را مى ریزد، همانطور که باد، برگ درختان را می ریزد؛ سجده عالیترین مرتبه از عبادت فرزندان آدم است.[۳۰]
فلسفه ی سجده در نماز
یقیناً سجده و افتادن در خاک در برابر کردگار، از بارز ترین نمادهای بندگى و تسلیم و خضوع بنده در برابر خالقِ هستی است و از طریق سجده، شخصِ مؤمن، خاکساری و بندگى خود را در پیشگاه معبودِ یکتا ابراز مى کند، خداوند متعال نیز این عبادت و فروتنى را از جانبِ بنده اش ارج مى نهد و برکات و فیوضات بیکران خویش را بر بنده ساجدش عرضه می دارد، بر این اساس است که روایات و احادیثِ اولیای الهی، نزدیک ترین حالت تقرب بنده به معبود هستی را حالت سجود می دانند.
همانطور که نماز در میانِ سایرِعبادت ها سرآمد است و به منزله ی معراجى برای شناخت شخصِ باایمان از کافرِ بی ایمان شناخته می شود، سجده نیز که یکى از ارکانِ فریضه ی نماز است، بهترین وسیله براى اعلام بندگى و عبودیت در برابر خداوند متعال است. و در این مسیر، هیچ چیز مانند سجده بر خاک و سنگ و سنگریزه، نمی تواند اوج تذلل و خاکساری را نشان دهد.نیست، زیرا در این موارد، خضوع و فروتنى بیشتر از حصیر و گلیم و بوریاست، چه رسد به سجده بر فرش هاى نفیس و سجاده های ابریشمی و … . البته درست است که همه اینها سجده است، اما یقیناً عبودیت و بندگی در سجده بر خاک و سنگ و زمین بیشتر متجلّى است.
شیعیان به خاکساری و سجده بر زمین (خاک و سنگ و …) در هنگامه ی قامت بستن برای ادای نماز درسفر و حضر متعهّد هستند و از آن عدول نمى کنند مگر در مواردی که سجده بر آنها منع شده باشد. آنان سجده را بر آنچه که از زمین مى روید، صحیح می دانند به شرط اینکه خوردنى و پوشیدنى نباشد و سجده بر غیر زمین و غیر آنچه را که از زمین روییده است، صحیح نمى دانند و این آیین، پیروى از سنّتى است که به صورت متواتر و معتبر از پیامبر عظیم الشأن اسلام و ائمه اطهارعلیهم السلام و اصحاب و یاران ایشان روایت شده است.
چنانچه وقتی هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام درباره فلسفه و حکمت سجده بر زمین پرسید، حضرت در پاسخِ وی فرمود: «سجده نماد خضوع و فروتنی در برابر خدا است و هرگز سزاوار نیست که نمازگزار بر خوردنی ها و پوشیدنی ها سجده نماید زیرا خوراک و پوشاک، معبودِ دنیاپرستان و ثروت اندوزان است، بنابراین نباید بر چیزی که معبود و محبوبِ دنیا پرستان است سجده نمود، در حالی که سجده بر خاک و سنگ و زمین، بالاترین و برترین مظهر خضوع و فروتنی در برابر خداست.[۳۱]
رکن بودن سجده در نماز
سجده در همه رکعت های نماز، اعم از واجب و مستحب، دو سجده است و ترک یا کم و زیاد کردن آن دو از روى عمد، سهو و یا جهل موجب باطل شدن نماز است. اگر هر دو سجده، در یک رکعت از نماز، فوت شود نماز باطل می شود، و چنانچه یکى از سجده ها سهواً ترک شود، اگر پیش از رکوع رکعتِ بعد یادش بیاید که سجده را فراموش کرده، به جا آورد و اگر پس از وارد شدن در رکوع به خاطر آورد، بعد از پایانِ نماز باید قضای آن را به جا آورد و پس از آن، دو سجده سهو انجام دهد.
البته بطلان نماز با افزایش دو سجده به صورت عمدی یا سهوی، مختص نماز واجب است. در نمازهای مستحب، زیاد کردن دو سجده به صورت سهوی موجب بطلان نماز نمىشود؛[۳۲][۳۳][۳۴]
هرچند برخى از علما، در عدم بطلان نماز به زیاد کردن سجده به طور سهوى اشکال کردهاند.[۳۵]
کلام آخر
رکوع ها و سجده های انسان مؤمن در این دنیا، تمرین و مقدمه ای است برای رکوع و سجودِ او در سرای آخرت. آن کس که برای خالق بی همتای خود در این دنیا رکوع و سجود نکند، در آن جهان نیز قادر بر این امر نخواهد بود. چنانچه خداوند بزرگ در قرآن کریم می فرماید: «یوم یُکشفُ عن ساق و یُدعَونَ الی السجود فلا یَستطیعون.»[۳۶]؛ [یاد کن] روزی را که کار بر آنان به شدت سخت و دشوار شود، [و آن روز که جای هیچ تکلیف و عبادتی نیست به عنوان سرزنش و ملامت] به سجده کردن دعوت شوند، ولی در خود قدرت و استطاعت [سجده کردن] نیابند![۳۷]
بنابراین، سزاوار است تا زمانی که از نعمت حیات بهره مندیم کمرِ تعظیم به رکوع خم کرده و پیشانی بندگی بر خاک بساییم تا مگر به مقام قرب الهی نائل شویم.
کاری از تحریریه ستاد اقامه نماز
پی نوشت ها
- حانون به معناى پیچیدن و دو لا کردن چیزى است، بر این اساس حانون، جمع کلمه ی حانى و به معناى کسى است که کمر خود را خمیده مى کند؛ انحنا نیز از همین ریشه گرفته شده است.
- اوساط جمع کلمه وسط در اینجا به معناى کمر آمده است.
- جباه جمع کلمه جبهه به معنی پیشانى آمده است.
- اطراف، جمع کلمه طرف به معناى کناره و نوک هر چیزى را مى گویند و در اینجا، یعنى نوک انگشتان که در موقع سجده بر زمین مى گذارند.
- فکاک و فک به معناى رها ساختن و آزاد نمودن و جدا کردن آمده است.
- سوره حج، آیه ۷۷
- ترجمه مهدی الهی قمشه ای
- میزان الحکمه، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ملا محسن فیض کاشانی، ترجمه الصلاه، ص ۴۶.
- سوره اسرا، آیه ۴۴
- ترجمه مهدی الهی قمشه ای
- ابراهیم ارشادی، اسرار فروع الدین، ص ۲۲۳.
- تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۷۷
- کافی، ج ۲، ص ۷۷
- مستدرک سفینه البحار، نمازى شاهرودى، على، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۸ قمری، چاپ: اول، ج ۴، ص ۱۸۹، ماده «رکع».
- همان
- پورتال انهار
- همان
- مستمسک العروه، ۷/۲۶۹ ۲۷۱.
- سوره نحل، آیه ۴۹
- ترجمه آیه الله مکارم شیرازی
- بحارالانوار، ج ۸۲، ص۱۳۹.
- سوره طه، آیه ۵۵
- ترجمه مهدی الهی قمشه ای
- غرر الحکم : ۲۲۱۰ ـ ۲۲۱۱
- کنز العمّال : ۱۹۰۰۹
- بحار الأنوار : ۸۵/۱۳۱/۶
- مستدرک سفینه البحار، نمازى شاهرودى، على، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۸ قمری، چاپ: اول، ج ۴، ص ۱۸۹، ماده «رکع».
- همان
- الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، احمد بن على، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، نشر مرتضى، مشهد، ۱۴۰۳ قمری، چاپ: اول، ج ۱، ص ۲۴۷ – بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق / مصحح جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ قمری، چاپ: دوم، ج ۶۵، ص ۲۶۵، الأخبار.
- مستدرک سفینه البحار، نمازى شاهرودى، على، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۸ قمری، چاپ: اول، ج ۴، ص ۴۷۴، ماده «سجد»
- بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۱۴۷، باب مایصح السجود علیه.
- طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروه الوثقی، ج۳، ص۳۱۶.
- خویی، ابوالقاسم، مستند العروه (الصلاه)، ج۹، ص۷۳.
- سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الأحکام فی بیان حلال و الحرام، ج۸، ص۳۹۰-۳۹۲
- طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروه، ج۷، ص۵۸۴-۵۸۵.
- سوره قلم، آیه ۴۲
- ترجمه انصاریان