مقالات و یادداشت ها

نماز در سیره و زندگی حضرت زینب سلام الله علیها

فریضه ی نماز در سیره و سخن اهل ‌بیت علیهم السلام و خاندانِ ایشان به گونه‌ ای متفاوت مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. از این رو، احادیث و روایات بسیاری در باب اهمیت نماز بیان کرده اند. عبارات و صفاتی همچون ستون دینِ اسلام، رکن و اساسِ اسلام، اوّلین عملی که در قیامت مورد حسابرسی قرار می گیرد و تعابیری از این دست، همگی نمایانگر اهمیت بالای نماز نزد اهل بیت علیهم السلام است. حضرت زینب سلام الله علیها نیز به تأسی از پدر و مادر و جد بزرگوار خود، با نماز و عبادت، ارتباط ناگسستنی و مستحکمی داشتند. ایشان به خوبی از آموزه های قرآن کریم، آموخته بود که هدفِ غایی از خلقت و آفرینشِ انسان، رسیدن به اوج کمال و تعالی بندگی است. از این رو، ایشان انس و الفت ویژه ای با نماز داشتند. برای کنکاش و بررسی درباره ی نقش نماز در سیره و زندگی حضرت زینب سلام الله، در این نوشتار، همراه ما باشید.

نماز در سیره و زندگی حضرت زینب سلام الله علیها

زینب سلام الله، پرورش یافته مکتب اهل بیت

زینب سلام الله علیها، مظهر زهد و عبادت بود زیرا به خوبی در مکتب اهل بیت علیهم السلام، پرورش یافته و مفهوم آیه ی «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون‏»؛ من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند.[۱] را با تمام وجود دریافته بود.

او تمام مظاهر بندگی و انجام فرایض و عبادت‏ها و نماز شب‏ خواندن های پدر و مادرِ بزرگوارش را از نزدیک دیده و با گوشت و خون درک نموده بود. ایشان، در عرصه ی کربلا شاهد آن بود که برادر بزرگوارش، حضرت امام حسین علیه السلام، در آستانه ی جنگ و در شب عاشورای سال ۵۱ هجری قمری، به برادرشان عباس فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیه الی غد لقد نصلی لربنا اللیله وندعوه و نستغفره فهو یعلم انی احب الصلوه له وتلاوه کتابه وکثره الدعاء والاستغفار»؛ به سوی آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت‏ بگیر تا بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود می‏داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم .[۲] زینب، به عیان مشاهده می کند که در این جملاتِ برادر، صحبت از انجام فریضه و ادای تکلیف نیست، بلکه آنچه عیان و مشهود است، عشق به نماز و عبادت خداوند است.

نماز حضرت زینب سلام الله علیها، آیینه ی تمام نمای اهل بیت

امام سجاد علیه السلام در خصوص سیمای بندگی در سیره ی زندگی حضرت زینب سلام الله علیها ‌می فرمایند: «اِنَّ عَمَّتی زَیْنَب کانَتْ تُؤَدّی صَلَواتِها مِنْ قِیام، اَلفَرائِضَ وَ النَّوافِلَ، عِنْدَ مَسیرِنا مِنَ الکُوفَهِ اِلَی الشّامِ، وَ فی بَعْضِ المَنازِل تُصَلّی مِنْ جُلُوسٍ… لِشِدَّهِ الجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ لَیالٍ لاَنَّها کانَتْ تَقْسِمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاَطْفالِ، لِاَنَّ القَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مِنّارغیفاً واحِداً مِنَ الخُبْزِ فِی الیَوْمِ وَ اللَّیلَه»: همانا عمه‌‏ جانم زینب، همه نمازهای واجب و مستحب خود را در طول مسیر ما از کوفه به شام در حالت ایستاده می‏‌خواند و در بعضی از منازل نشسته نماز خواند… و این هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایی را که به او می‌دادند میان اطفال تقسیم می‌کرد، چون‌ که آن مردمان در هر شبانه روز به ما یک قرص نان بیشتر نمی‌دادند. [۳]

نماز در سیره و زندگی حضرت زینب سلام الله علیها

تقاضای امام حسین از حضرت زینب هنگام اقامه نماز شب!

پایبندی و اهتمام حضرت زینب سلام الله علیها به فریضه نماز و عبادت خدای تعالی، به حدی است که امام حسین علیه السلام که خود اسطوره ی ایمان و شفیع روز قیامت است و به دلیل عصمت، واسطه ی خیر و برکت و فیض الهی است، در روز عاشورا و در صحرای کربلا، به هنگام وداع و مهیا شدن برای نبرد با یزیدیان، به خواهرش زینب سلام الله می‏فرماید:« یا اختاه لا تنسینی فی نافله اللیل»؛ خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن![۴]

 این تقاضا، نشان از عابده بودن خواهر دارد و اینکه زینب، قله های رفیع بندگی و عبادت را درنوردیده و شکوه پرستش را جلوه گر شده است. دختر امیر المؤمنین علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها، به مدد اصالت خاندان نبوت و ولایتِ خویش و به برکت علم و خرد الهی اش، هدف از خلقتِ انسان را در عالیترین سطوح درک نموده و به حکمتِ آفرینش دست ‏یافته است.

ابراز بندگی و اقامه نماز حضرت زینب در همه حال

یکی دیگر از جلوه های نماز در سیره حضرت زینب سلام الله علیها را میتوان در استمرار ایشان به نمازهای مستحبی دانست! در روایتی از امام سجاد علیه السلام که بیانگر جایگاه رفیع و عابده بودن ایشان می‌باشد، اینگونه آمده است که: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیله حادی عشر من المُحَّرم»؛ عمه جانم، زینب در طول زندگی‌اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم.[۵]

رسیدن به کمال بندگی و ایمان، وجود مبارک حضرت زینب سلام الله علیها را به حدی از تعالی و رشد رسانده بود که ایشان، در غمبارترین ‌ترین شب زندگی خویش یعنی شب فراق و جدایی از برادر عزیزتر از جان یعنی امام حسین علیه السلام و نیز هجران و شهادتِ فرزندان و برادران و برادرزاده ها و … ، شبِ غربت و اسارت، شبِ خاکستر نشینی و آوارگی و تنهایی، باز هم تهجد و عبادتِ شبانه و ادای نماز شب خویش را ترک نکرد.

فاطمه دختر امام حسین علیه السلام در توصیف شب یازدهم محرم می‌گوید: «عمّه‏‌ام زینب، در آن شبِ عاشورا، در محراب عبادتش ایستاده دعا می‌خواند و به درگاه خداوند استغاثه می‌نمود، آن شب، دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله‏ ما فرو ننشست».[۶]

آثار و برکات توسل به نماز در سیره ی حضرت زینب

عبادات و نمازهای حضرت زینب علیها السلام، آرامش و اطمینان قلبی بی نظیری را نصیب ایشان کرده بود. زیرا این وعده ی برحق خداوند متعال است که «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[۷]: [بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.[۸]

این امر، صلابت و آرامش قلبی و شجاعتی علی گونه به عقیله ی بنی هاشم عطا کرده بود. شخصیتی باصلابت و استوار و مطمئن، که در کربلا و روز عاشورا و پس از آن، بسیار مورد نیاز بود. اگر در شخصیت زینب و سینه ی شرحه شرحه ی او،  ذره ای تزلزل و ترس و وحشت از سفاکانِ حکومت طاغوتی و ستمگرِ یزید می بود، شاید هیچگاه نمی توانست پیام کربلا و آرمانِ عاشورا را آنگونه که باید به جهانیان مخابره نماید!

آرامش و شجاعتی که زینب از سجاده های عبادت و نمازهای شبانه حاصل کرده بود، باعث شد تا علی وار قیام نماید و در مجلس یزید، که قرار بود جشن پیروزی او باشد، با ایراد خطبه ای آتشین، بر طبل رسوایی یزید بکوبد و او را مفتضح و زبون نماید.

زینب علیها سلام، بارها جانِ زین العابدین علیه السلام را نجات داد. یکی از نویسندگان در این باره می گوید: «برخورد و عکس العمل زینب در برابر دشمنان بسیار اعجاب برانگیز است. او با جباران و سفاکان و ظالمینی به مقابله برخاست که در اوج قدرت و عظمت خود بودند، ولی زینب، یکه و تنها، غریب و بی کس و در حالت اسارت و مظلومیت بود که جز خدا، نه یار و یاوری داشت و نه تکیه گاه و پشتیبانی، جز تعدادی از کودکان و امامی که در حالت بیماری بود.» چه نیرویی عقیله ی بنی هاشم را چنین بی باک و باصلابت نموده بود؟ کدام ریسمان به جز اتکال به خداوند و نیرو گرفتن و استمداد از مناجات و راز و نیاز با ذات اقدس الهی می تواند اینچنین آرامش و طمأنینه ای به یک بانوی اسیر و سوگوار بدهد که در مقابل قاتل برادر و اهل بیتش شجاعانه قد علم کند و فریاد بزند که «ما رأیتُ الّا جمیلاً»: من چیزی جز زیبایی ندیدم.[۹]

در صحنه با شکوه عاشورایی                                 در بارش تیغ و غربت و تنهایی

با قافله ای که رنج با خود می برد                            والله ندیده ام به جر زیبایی![۱۰]

این جمله را از جملات مشهور حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه عاشورا می‌دانند. بنا بر گزارش‌های تاریخی و مذهبی، عبیدالله بن زیاد که عامل اصلی جنایات کربلا بود، پس از مواجهه با کاروان اسرای کربلا در دار الاماره کوفه، شهادت امام حسین علیه السلام و ۷۲ نفر از یارانش را عامل رسوایی ایشان از جانب خدای بزرگ عنوان کرد و وقیحانه از حضرت زینب پرسید: آیا دیدی که خداوند با برادرِ طغیانگر و خاندانت چه کرد؟ زینب علیها سلام در پاسخ ابن زیاد، این جمله را به‌ کار برد[۱۱] و در ادامه خطاب به همه ی حاضران فرمود: اینان افراد برگزیده ای بودند که خداوندِ بلند مرتبه، سرنوشت آنها را شهادت، رقم زده بود و آنان نیز با رضایت از تقدیر الهی به خوابگاه‌های ابدی خود کوچ نمودند و عن قریب است که خداوند، میان تو و آنان جمع خواهد کرد تا تو را به سبب شقاوت و ظلم، به محاکمه بکشاند![۱۲] در آن هنگام خواهی فهمید که پیروزی از آن چه کسی بوده است. مادرت به عزایت بنشیند، ‌ای پسر مرجانه.[۱۳] عبیدالله بن زیاد پس از شنیدن جواب کوبنده ی حضرت زینب، بسیار خشمگین شد و تصمیم گرفت تا زینب کبری سلام الله علیها را به قتل برساند، اما با وساطت یکی از مشاورانش از این کار منصرف شد.[۱۴]

ایمان و تعبد و تهجد زینب، از او شیرزنی بی باک و با صلابت ساخته بود تا ندای مظلومیت بنی هاشم و جنایت یزیدبان را به گوش همه ی  حقیقت طلبان برساند. او این ندا را آن چنان بلند و کوبنده سر داد که کاخ ستم و جورِ امویانِ سفاک و غاصب از جای کنده شد.

اتصال و توکل همیشگی زینب به خداوند به او نیرویی بخشیده بود که علی رغم تحمل رنج و مشقت فراوان و ضعف و خستگی ناشی از اسارت و گرسنگی و طی مسیر طولانی، در مقابل یزید میگسار و مثلاً فاتح نبرد کربلا! بایستد و کاخ پوشالی اش را بر سر او و همتایانِ اموی اش ویران کند. همان یزیدی که در آن ایام، زمام امور عرب را به دست داشت و سلطان بلادِ عرب بود، او با ابهت و هیبت سلطانیش و در حالی که سربازان و غلامانِ حلقه به گوش با شمشیرهایی آخته، اطراف او را گرفته بودند، مقهور قدرت کلامِ درهم شکننده ی دختِ امیر المؤمنین شد تا مفتضح میدان جدال با صلابت و شجاعتِ زینب شود.

نماز در سیره و زندگی حضرت زینب سلام الله علیها

کلام آخر

این‌ها فقط گوشه‌هایی از عبادات و شب زنده داری ها و ارتباط حضرت زینب سلام الله علیها با حضرت حق‌ بود که به اندازه ی یک کتاب پیام دارد. سیره ی این بانوی بزرگوارِ اهل بیت علیهم السلام درسی بزرگ به بلندای تاریخ برای همه ی آزادگانِ جهان دارد. اینکه چنانچه می‌خواهیم در برابر امواج سهمگین و درهم شکننده ی مصیبت‌ها و رنج ها به ساحل آرامش و کشتی نجاتِ اطمینان قلبی برسیم، بهترین و مستحکم ترین راه، ارتباطِ قلبی با خدا و اتصال با مبدأ آرامش از طریق نماز و دعا و نیایش است.

اما، با وجود همه ی روایات و نقل هایی که از سیره و منش زندگی حضرت زینب، در دست داریم هنوز هم نمی توانیم لب مطلب را درباره ی ایشان بیان کنیم. در بیان ناتوانی و عجزمان از مدح زینب، شاعر گرانقدر، جناب برقعی[۱۵]، چه زیبا سروده اند:

                                         چه بگویم از تو؟

گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد                       از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست                    رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

پی نبردیم به یکتایی نامت زینب                         کار ما نیست شناسایی نامت زینب

من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد                  جبرئیلم همه  بال و پرم می سوزد

من در اعماق خیالم چه بگویم از تو                      من در این مرحله لالم چه بگویم از تو

چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است            هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است

چه بگویم که خداوند روایتگر توست                     تار و پود همه افلاک نخ معجر توست

روبروی تو که قرآن خدا وا می شد                      لب آیات به تفسیر شما وا می شد

آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند                  تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند

چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد                      باز تکرار همان سوره «اَعطینا» شد

عشق عالم به تو از شوق مکرر می گفت                 به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:

 بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود              جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود

جهت مشاهده سایر مقالات و نوشته های نمازی میتوانید روی مقالات نمازی کلیک کنید.
کاری از تحریریه ستاد اقامه نماز

پی نوشت ها

  1. سوره ذاریات، آیه ۵۶
  2. بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۹۲
  3. ذبیح‌الله محلاتى، ریاحین الشریعهْ، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۴ش، ج ۳، ص۶۲ و زینب الکبری، جعفر نقدی، ص ۶۲- ۶۱ (به نقل از کتاب، اسیران و جانبازان کربلا)
  4. جواد شبّر، ادب‌الطف أو شعراء‌الحسین(ع)، بیروت، دارالمرتضى، چ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۲، محلاتی، پیشین، ص۶۲٫
  5. وفیات‌ الأئمّه، پیشین، ص ۴۴۱٫
  6. احمد صادقی اردستانی، زینب قهرمان دختر علی، تهران، مطهر، ۱۳۷۲، ص ۱۰۶٫
  7. سوره رعد، آیه ۲۸
  8. ترجمه انصاریان
  9. علوی علی‌آبادی، «مارأیت الا جمیلا»؛ «سرّ تولد «ما رأیتُ الّا جمیلاً» از دل مصائب کربلا»، خبرگزاری شبستان؛ «نگاه الهی حضرت زینب(س) به واقعه کربلا»، خبرگزاری حوزه.
  10. شعر عبدالرحیم سعیدی راد برای حضرت زینب سلام الله
  11. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۲۲؛ مقرم، مقتل الحسین(ع)، بیروت، ص۳۴۱؛ ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۶۰.
  12. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۷؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۹۳؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۸۲.
  13. ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۲۲.
  14. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۷؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۹۳.
  15. سیدحمیدرضا برقعی ۶ مرداد ۱۳۶۲ در قم متولد شد. در راستای اعتلای شعر آیینی تلاش‌های فراوانی کرده است و از شاعرانی است که مخاطبین هیأت با فضای شعر او ارتباط خوبی برقرار می‌کنند. کتاب او به نام «قبله مایل به تو» برگزیدۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و رتبۀ اول جایزۀ کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ۹۰ است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا