داستان و روایات
قسمت اول داستان و روایات کوتاه نمازی – ریزش گناهان
قسمت اول داستان و روایات کوتاه نمازی با نام ریزش گناهان، برگرفته از کتاب قصه های نماز، نوشته عباس عزیزی، خدمتتان تقدیم میگردد.
ریزش گناهان
ابو عثمان میگوید: من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم او شاخۀ خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگهایش فرو ریخت. سپس رو به من کرد و گفت: سؤال نکردی چرا این کار را انجام دادم؟
گفتم بگو ببینم منظورت چه بود؟
گفت: این همان کاری بود که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله انجام داد، هنگامی که خدمتش زیر درختی نشسته بودم. سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت: سلمان نمی پرسی چرا چنین کردم؟
من عرض کردم: بفرمایید چرا؟
فرمود: وقتی مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنجگانه را بجای آورد، گناهان او فرو میریزد، همانگونه که برگ های این شاخه فروریخت. سپس آیه« اَقم الصلوه..» را قرائت فرمود.
مشاهده سایر داستان ها و روایات نمازی