قسمت دوم داستان و روایات کوتاه نمازی – دین بدون نماز!
قسمت دوم داستان و روایات کوتاه نمازی با نام دین بدون نماز، برگرفته از کتاب قصه های نماز، نوشته عباس عزیزی خدمتتان تقدیم میگردد.
دین بدون نماز!
در سال هایی که مسلمانان به پیروزی های چشمگیری نائل شده بودند، بزرگان قبیله های عرب یکی پس از دیگری به مدینه می آمدند. چند نفر از سران بنی ثقیف که در طایف سکونت داشتند، از طرف مردم به مدینه آمده و خدمت رسول الله(ص) مشرف شدند، و عرض کردند که: ما مسلمان می شویم ولی به چند شرط: اول اینکه بت «لات» در بین ما باقی بماند. پیامبر(ص) قبول نفرمود.
دوم این که بتها را با دست خود نشکنند. پیامبر(ص) فرمود: اشکالی ندارد ما کسانی را میفرستیم که تمامی بت ها را بشکنند.
سوم اینکه از انجام نماز ما را معاف بدار! حضرت فرمود: «دینی که در آن نماز نباشد، فایده و خیری ندارد و خیری در آن نیست. مسلمانی که در طول شبانه روز در برابر خدای خود سر تعظیم فرود نیاورد و به یاد او نباشد، مسلمان درستی نیست.
مشاهده سایر داستان ها و روایات نمازی