قسمت سوم داستان و روایات نمازی – حل مشکلات سخت با نماز!
قسمت سوم داستان و روایات کوتاه نمازی با نام حل مشکلات سخت با نماز!، برگرفته از کتاب قصه های نماز، نوشته عباس عزیزی خدمتتان تقدیم میگردد.
حل مشکلات سخت با نماز!
– ببخشید، استاد! میخواهم بدانم که آیا شما تا به حال به مشکلی برخورده اید که حل آن برایتان دشوار باشد؟
– استاد در برابر این پرسش شاگردش سری تکان داد و گفت بله، بسیار اتفاق می افتاد که در برابر حل مسأله ای علمی ناتوان شده و از حل آن مسأله در می ماندم. در چنین مواقعی به یک راه حل اساسی تر می اندیشم و نتیجه هم میگرفتم.
– آیا میتوانم بپرسم که آن راه حل چه بوده است؟
– آری بدون درنگ راهی مسجد شهر می شدم، دو رکعت نماز به جا می آوردم، آنگاه دست به دعا بر می داشتم و از پروردگار میخواستم که مرا در حل مشکل یاری کند و با نور آن نماز، فضای اندیشه و ذهنم را روشن سازد… سپس از مسجد بیرون می آمدم و در حالی که رو به سوی خانه داشتم، اندک اندک بارقه هایی بر دل و جانم می تابید، باران معرفت بر سراسر وجودم میبارید و همین که قدم به خانه میگذاشتم چیزی نمیگذشت که گره از کارم گشوده می گشت و به حل مشکلاتی که داشتم نایل میشدم و این، همه از برکت «نماز» بود!
– متشکرم استاد، امروز یکی از بهترین درسها را به من آموختید.
مکالمه استاد ابوعلی سینا، دانشمند نامی ایران با شاگردش
مرجع: تاریخ ابن خلکان
حدیث مرتبط
امام صادق دراین باره می فرماید: چه چیزی مانع احدی از شما می شود که به هنگام هجوم اندوهی از اندوه های دنیوی، وضو سازد، سپس وارد مسجد شده و دو رکعت نماز گزارد و در آن، خدا را بخواند. آیا نشنیدی که خداوند می فرماید: از صبر و نماز یاری جوئید!
مشاهده سایر داستان ها و روایات نمازی