نمازهایتان را به وقت در مساجد بخوانید
شهید امدادگر «داوود ساعدی مرغملکی» در فرازی از وصیتنامه خود خطاب به جوانها آورده است: اگر نمیتوانید به جبههها بیایید تا میتوانید در مساجد که به قول رهبر عزیز ما سنگرهای انقلابند حضور یافته و قرآن بخوانید و نمازهایتان را به وقت و در مساجد بخوانید.
به گزارش روابط عمومی ستاد اقامه نماز استان چهارمحال و بختیاری، شهید امدادگر «داوود ساعدی مرغملکی» یکم فروردین ۱۳۵۰ در روستای مرغملک از توابع شهرستان شهرکرد به دنیا آمد، تا دوم متوسطه در رشته ریاضی درس خواند سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت، از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سرانجام در ۲۵ دی ۱۳۶۵ با سمت مبلغ و امدادگر در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
در بخشی از وصیتنامه شهید میخوانیم:
«باری ای امت شهیدپرور و همیشه در صحنه که این انقلاب عزیز و عظیم با مشتهای گره کرده شما و با خونهای پاک جوانهای شما و بانگهای رسای اللهاکبرتان به پیروزی رسیده است مبادا دست از آن بردارید، دنبال آن را خوب بگیرید تا اینکه به حکومت عدل حضرت مهدی موعود(عج) متصل کنید.
دیگر وصیتم به شما این است که از آمدن جوانهایتان به جبهه جلوگیری نکنید و جوانهایتان را تشویق به جنگ علیه باطل کنید تا اینکه هرچه سریعتر این جنگ را به نفع اسلام و مسلمین خاتمه دهیم و قبر شش گوشه آقا اباعبدالله(ع) را در بغل بگیریم و بعد از آن برای آزادی قدس عزیز بشتابیم و با کمکهای نقدی خودتان دین خود را نسبت به انقلاب و جبههها ادا کنید.
و یک وصیت برای جوانهای عزیز دارم که ای جوانهای عزیز به جبهه بیایید، جبههها را خالی نگذارید که امروز جبههها نیازمند به حضور محترم شما دارد و اگر نمیتوانید به جبههها بیایید تا میتوانید در مساجد که به قول رهبر عزیز ما سنگرهای انقلابند حضور یافته و قرآن بخوانید و نمازهایتان را به وقت و در مساجد بخوانید، یک وصیت برای شما دانشآموزان عزیز دارم، ای دانشآموزان که چرخهای آینده انقلاب به دست توانای شما گردانیده خواهد شد، تا میتوانید درسهایتان را بخوانید و از دستورات معلمانتان سرپیچی کنید، باشد که همیشه موفق و مؤید باشید.
یک وصیت برای پدر عزیزم و مادر مهربانم دارم، باری پدرجان اگر من گنهکار که لیاقت شهید شدن در راه خدا را ندارم، شهید شدم امیدوارم که مرا ببخشید و حلالم کنید و اگر از فرمانهای شما در عمرم سرپیچی کردم مرا ببخشی و حلالم کنی و همیشه استوار و محکم به دستورات اسلام عمل نمایی و در تربیت برادران و خواهران عزیزم خیلی کوشا باشی، باشد که همواره از رهروان پاک امام حسین(ع) باشند و خواهران همانند زینب(س) استوار و محکم باشند.
و یک وصیت با مادرم، باری مادر عزیزم امیدوارم که از آمدن من به جبهههای نور علیه ظلمت ناراحت نباشی و اگر نیز در راه خدا فدا شدم مرا ببخشی و حلال نمایی، چون من که در طول این چندسال عمرم خیلی برای شما ناراحتی ایجاد نمودم پس از شما تقاضامندم، شما را به حضرت فاطمه(س) قسم میدهم که مرا ببخشی و حلالم نمایی و در مرگم هیچگونه ناراحت نباشی و اشک از دیدهها گریان ننمایی، اگر خواستی گریه کنی، گریهات برای واقعه عاشورا باشد که امام حسین(ع) تنها بین سپاهیان کفر ندای “هل من ناصر ینصرنی” سر میدهد.
یک وصیت برای برادران عزیزم دارم؛ برادران عزیزم اگر در طول این چندسال عمر من ناراحتی از من دیدهاید مرا ببخشید و حلال نمایید و تا میتوانید درسهایتان را بخوانید و اگر من حقیر نتوانستم زحمات فراوان پدر و مادر را جبران نمایم شما بهجای من جبران نمایید، باشد که خدا همیشه همراه شما باشد و اگر علاقه به حوزه داشتید به حوزه علمیه بروید و در مکتب امام صادق(ع) حضور پیدا کنید و درس طلبگی بخوانید.
یک وصیت برای خواهرانم میکنم؛ باری خواهران عزیزم در مرگ من هیچگونه ناراحت نشوید و تا میتوانید حجاب خودتان را حفظ نمایید و زینبوار راهم را ادامه دهید. والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.»
منبع: ایکنا