شعر نمازی – استعانت از صبر و نماز
شعر نمازی استعانت از صبر و نماز، سروده دکتر سید احمد زرهانی، قائم مقام ستاد اقامه نماز کشور و با موضوع پیشرفت تمدن بشریت بدون نماز و سوق به سمت و سوی توحش میباشد و آثار این توحش را در جامعه امروزی نشان میدهد.
استعانت از صبر و نماز
چون تمدن بگذرد از مرز دین
می شود روزی توحش آفرین
ساز و کار دین تمدن سازی است
با هدایت، جامعه پردازی است
تا تمدن باشد از دین بهره مند
کاخ آزادی نمی بیند گزند
گرچه آمریکا بلندآوازه بود
صاحب آمال بی اندازه بود
در فضای بیکران و آب و خاک
می زد آهنگ انا الحق بی حساب
کاخ پیمان را به تندی می شکست
بر سر ویرانه آن می نشست
حاکمی نابخرد و بی ریشه داشت
گفتمانی فاقد اندیشه داشت
حاکمی آتش سرشت و پنجه تیز
عاشق خون ریزی و جنگ و گریز
از امارات و ز بحرین و حجاز
می ربود آسوده خاطر نفت و گاز
بی محابا جامه ای از فتنه دوخت
آبروی اندک خود را فروخت
نادرستی کشت و بدبختی درود
باب نکبت را به روی خود گشود
تاجر فاجر به غارت خو گرفت
گرگ وحشی با شرارت خو گرفت
ناگهان بر روی نمرود عنود
سیلی قهر خدا آمد فرود
چون جهنم دره شد کاخ سفید
خواب راحت از سر شیطان پرید
موج ویروسی که خود پرورده بود
صبر و آرامش ز امریکا ربود
بنگرید اخذ عزیز مُقتدِر
غرش طوفان امر قَد قُدِر
از قضا امواج طوفان مهیب
زد به شرق و غرب این عالم نهیب
ذره ای بی ارزش و ناچیز و زشت
قصه فقر تمدن را نوشت
هرکسی از دیگری پرسد چرا
در جهان آمد پدید این ماجرا
رهسپارانی که آگه از رهند
پاسخی شایسته می باید دهند
شاید این جرثومه پر شور و شر
باشد آثاری ز طغیان بشر
وقت آن باشد که انسان کفور
با انابت بشکند کاخ غرور
رو کند سوی خدای بی نیاز
استعانت یابد از صبر و نماز
با تضرع پیش رب العالمین
قطره اشکی بریزد بر زمین
گوید ای جان آفرین باز آمدم
خسته دل سوی سبب ساز آمدم
من سیه کارم گنه آلوده ام
سالها راه خطا پیموده ام
بنگر اینک نادم و سرگشته ام
با نوید استجب برگشته ام
می کند پروردگار مهربان
استجابت خواهش درماندگان
عارفان اهل دل اندر نماز
می کنند از عمق جان راز و نیاز
می گشاید دست حق از نو دری
می رساند روزگار بهتری
سرکشی وقتی نبیند از بشر
آورد خیر و نشاند جای شر
انحراف از سنت پروردگار
روزگاری تیره می آرد به بار
گر تمدن بی نصیب از دین شود
زندگی تاریک و زهرآگین شود
دین و فرهنگ و تمدن باهم اند
روشنایی آفرین عالم اند
بودن و نابودن ما دست اوست
هستی ما پرتویی از هست اوست
خوش بود روزی که آید این طنین
ادخلوها بسلام آمنین