شعر نمازی – نور چشم انبیاء
شعر نمازی با نام نور چشم انبیاء، در مورد نماز با مضمون محبوبیت نماز در نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و سایر پیامبران و همچنین خداوند است.
نور چشم انبیاء
من بهین معشوق خلوتخانه اهل نیازم / نور چشم انبیاء محبوب پیغمبر نمازم
رشته وصل خدایم مشعل راه هدایم / هم زبان اهل دردم هم ضمیر اهل رازم
چشمه آب حیاتم منبع صبر و ثباتم / آتش عشق درونم شعله سوز و گدازم
بوده از اول ستون دین احمد قامت من/اولیا بستند صف بر گفتن قد قامت من
پیشتر از آفرینش یار احمد بوده ام من/ دُر ذکر لعل لبهای محمد بوده ام من
اولیا را انبیا را اتقیا را اصفیا را / هدیه ذات خدای حی سرمد بوده ام من
متقین و مومنین را بهترین ذکر الهی /صالحین را خوشترین خلد مخلد بوده ام من
نور چشم حیدر و زهرا و پیغمبر منم من/آیه تنهی عن الفحشاء و المنکر منم من
گاه آدم را چراغ و چشم گوهر بار بودم / گاه بر نوح نبی در موج طوفان یار بودم
گاه با خیل ملک در آسمان پرواز کردم / گاه ابراهیم را گل در شرار نار بودم
گاه با عیسی بن مریم بر فراز چرخ بودم /گاه با موسی بن عمران تا سحر بیدار بودم
من نمازم بال پرواز بلند اهل دینم/کز ازل معراج مومن خوانده ختم المرسلینم
ارتباط بین عبد و خالق منان منم من / مشعل روشنگر دین پرتو ایمان منم من
شمع بزم لیله الاسری گل محراب حیدر / لاله توحید و خار دیده دشمن منم من
یار یوسف سالها در قعر چاه و کنج زندان/ مونس یعقوب در تنهایی و هجران منم من
ناله و فریاد و سوز و شور و درد اهل رازم/ من نمازم من نمازم من نمازم من نمازم
در دل غار حرا هر شب پیمبر بود با من /در کنار نخل ها تا صبح حیدر بود با من
نیمه های شب که هر چشمی به خواب ناز بودی /بین محراب دعا زهرای اطهر بود با من
از شب عاشور تا هنگام صبح درد خیزش / عون و جعفر قاسم و عباس و اکبر بود با من
سجده ام جا بر جبین یوسف زهرا گرفته/ انس با من در دل شب زینب کبری گرفته
من که از تکبیره الاحرام تا ذکر سلامم /روز و شب نقل زبان هر رسول و هر امامم
سید سجاد در خلوتگه شب حال کرده / با سلام و با قنوت و با قیامم
هر که گیرد احترامم را کنم دائم دعایش / سخت می گیرم به آنکس کو نگیرد احترامم
با وجود آنکه خود بیمار درد هر طبیبم/در میان دوستان خویش تنها و غریبم
من که بر گلزار جانها میدهم عطر خدایی / از چه رو قومی ز غفلت می کنند از من جدایی
تحفه معبود و محبوب القلوب عابدانم /لیک بودم مورد بی مهری و بی اعتنایی
آن شکسته پنج رکنم / این نهاده زیر پایم
آن شده بیگانه با من در کمال آشنایی/ آن یکی خواب و خور خود را مقدم داند از من
روی گرداند خدا از هر که روگرداند از من/ من نمازم بهترین مهر قبولی های طاعت
روز محشر می کنم از دوستان خود شفاعت
ای خوشا آنانکه میخوانند در آغاز وقتم /خوبتر آنکو مرا بر پای دارد با جماعت
هر که آبادم کند گویم دعایش لحظه لحظه / هر که ویرانم کند نفرین بر او ساعت به ساعت
هر که با من نیست مهرش / هر که از من نیست نورش
می کند فردا خدا از چهارده معصوم دورش
من گرامی مهر پیشانی گلگون حسینم / من کنار قتلگه آغشته با خون حسینم
اولیای حق همه مرهون من بودند اما / من خدا داند خدا داند که مرهون حسینم
با صلوه و با قیام و با قعود و با قنوتم/ تا قیامت هر چه دارم عمر , مدیون حسینم
خون ثاراللهیان از من کند امروز یاری/ در مسیر شام زینب کرده از من پاسداری
نیتم ز آیینه دل رنگ عصیان می زداید / حمد و تکبیرم ز اهل معرفت دل می رباید
با رکوعم هر بزرگی قد کند پیش خدا خم / با سجودم هر عزیزی سر بخاک دوست می ساید
پیر عارف با قیامم شمع جان را می فروزد / عبد سالک با قنوتم دست دل را می گشاید
ای جوان . من با توام من باتو تو با من باش با من/دوستدارم باش زیرا دوست می دارم تو را من
مرتضی با چشم از خون بسته اش می کرد یادم / فاطمه با پهلوی بشکسته اش می کرد یادم
مجتبی مشتاق من می بود من هم عاشق او/ روز و شب با گریه پیوسته اش می کرد یادم
قلب ثار الله پیش تیر دشمن ها سپر شد / با تن مجروح از خون شسته اش میکرد یادم
میثم ار خواهی خدا یاد تو باشد یاد من کن/ خرم از گلبانگ تکبیرم درون خویشتن کن