سیمای نماز در نهج البلاغه
نماز این فریضه بی بدیل الهى و عالیترین جلوه و سیمای بندگی از همان آغاز ابلاغ توسط جبرئیل امین، مورد توجه انبیا و اولیای الهی بوده و ایشان در سیره و سخنان خود، جایگاه ویژه ای برای آن قائل بوده اند. حضرت على علیه السلام نیز به عنوان اولین مسلمان و اولین نمازگزار بعد از پیامبر اکرم صلی الله، رابطه ای عاشقانه و عارفانه با این فریضه ی باشکوه داشته اند و پیوسته مسلمانان را به محافظت از نماز توصیه می فرمودند. در کتاب ارزشمند نهج البلاغه، که مجموعه خطبه ها و نامه های آن حضرت می باشد، به کرات در مورد نماز سفارش شده است. در این مقاله قصد داریم به بررسی سیمای نماز در نهج البلاغه بپردازیم. در این سیر و سلوک عرفانی همراه ما باشید.
امام علی(ع) اولین مسلمان و اولین نمازگزار اسلام
پیامبر گرامی اسلام به هنگام رحلت، دو امانت گرانبها براى مسلمانان به یادگار گذاشتند که عبارتند از قرآن کریم و عترت علیهم السلام، در میان عترت و اهل بیت پیامبر اسلام، حضرت على علیهالسلام جایگاه ویژه ای دارند که علت و شواهد آن، بر کسی پوشیده نیست. شاید در مقام مقایسه بتوانیم جایگاه علی علیه السلام نسبت به سایر مردم را با جایگاه نماز نسبت به سایر عبادات همسنگ بدانیم. زیرا نماز نخستین حکم الهى بود که چند روز پس از بعثت پیامبر اکرم صلى اللَّه توسط جبرئیل امین از جانب خداوند به ایشان ابلاغ شد و ایشان با تعلیم پیک وحى، آن را برپا داشت. و نکته جالب توجه این که پس از ابلاغ فرمان نماز توسط حضرت محمد صلی الله، نخستین کسى که به این فرمان لبیک گفت حضرت على علیه السلام بود آنهم در حالی که نوجوانی بیش نبود. و به این ترتیب اولین نماز جماعت در تاریخ اسلام، به امامت پیامبر اکرم صلوات الله و اقتدای حضرت علی و حضرت خدیجه سلام الله، اقامه شد.
خصوصیات کلام امیر المؤمنین در نهج البلاغه
از جمله خصوصیات حضرت علی علیه السلام که مورد تأیید و تأکید همگان بوده است، قدرت فصاحت و شیوایی سخن و بلاغت ایشان است. کلام امیر المؤمنین دو ویژگی مهم دارد:
- زیبایى و فصاحت و انسجام بىنظیر کلمات و عبارات، که آن را «فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق» نموده است.
- نفوذ پذیری و قدرت تأثیرگذاری شگفتانگیز آن به طورى که پس از گذشت حدود ۱۴ قرن، هنوز هم هر مستمعی را مسحور قدرت شگرفِ خود قرار مىدهد.
سید رضى علیه الرحمه در مقدمه کتاب نهج البلاغه اینگونه نوشته است: «امیر المؤمنین علیهالسلام درباره موضوعات و ابواب گوناگون، کلمات و عبارات نابى دارد و هر گاه که انسان در باب یک موضوعِ خاص، سخنان آن حضرت را مطالعه مىکند، یقین حاصل می کند که این سخنان از جانب کسى است که همه ی عمر خویش را به مطالعه در همان زمینه سپرى کرده است.
هنگامی که در باب زهد و تقوا سخن مى راند، گویى هیچ مشغولیتی غیر از زهد و عبادت ندارد، انگار که تمام عمر شریف خویش را در کنج خانهاى خلوت و یا در پاى کوهى دور افتاده سپری کرده است که هیچ احدی را به غیر از خودش ملاقات نکرده است. هیچ مخاطبی باور نمىکند که این کلام از جانب کسى است که در هنگامه ی جنگ، رشادت ها و دلاورى های بی نظیری از خود نشان می دهد و گردنهاى ستمگرانِ گردنکش را مىزند و پهلوانانِ کفر و شرک را به خاک مىافکند و خون آنان را بر زمین جارى مىکند و در عین حال، جزو زاهدترین انسان ها و بلکه صالحترین آنها است. این از خصائل و فضائل عجیب و شگرف آن حضرت است که جمع بین اضداد نموده و صفات متضاد را یکجا جمع کرده است.»
حال، با این اوصاف، آیا آشنایی با نگاه امیر المؤمنین نسبت به فریضه ی نماز، خواندنی ترین کتاب و شنیدنی ترین نجوا و دیدنی ترین معاشقه ی بنده با پروردگار جهانیان نیست؟
نماز در نهج البلاغه
حضرت على علیه السلام به کرات از نماز، این فریضه ی خاص و بزرگ الهى و عبادت محبوب و مورد علاقه اش در نهج البلاغه سخن به میان آورده و اهمیت و شکوه آن را متذکر شده است.
بخشی از خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه در مورد نماز:
یکی از مصادیق نماز در نهج البلاغه را میتوان ابتدای خطبه ۱۹۹ که ایشان، موضوعات مهم و اساسی دین اسلام را به یاران و اصحابشان یادآوری مىکنند و نسبت به انجام دادن آنها سفارش و تأکید مىکنند.
و من کلام له (علیه السلام) کان یوصی به أصحابه:
الصلاه:
«تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاهِ وَ حَافِظُوا عَلَیْهَا وَ اسْتَکْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّهَا «کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً»؛ …»؛ برنامه نماز را به نیکویی مراقبت نمایید و در محافظت از آن کوشا باشید. بسیار نماز بگزارید و بدان وسیله به بارگاه خدای تعالی تقرّب جویید، چرا که نماز بر همه مؤمنان در زمان های مخصوصِ آن واجب است. آیا پاسخ دوزخیان را در پاسخ به این سؤال که «چه چیز شما را به قعر دوزخ کشانید؟» نمى شنوید که پیوسته مى گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم».
آری! همانا نماز، گناهانِ انسان را فرو مى ریزد، همانند فروریختنِ برگ ها از درختان در فصل پاییز! و نیز طنابهاى معاصى و منکر را از گردنها باز می نماید.
پیامبر اکرم صلى الله، نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمودند که در مقابل خانه شخص باشد و او در هر شبانه روز، پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد. بدون شکّ در چنین حالتی، آلودگى و چرک در بدن انسان باقى نخواهد ماند. نمازهاى پنج گانه نیز بدین سان، روح و ضمیر انسان را شستشو مى دهند و پاکیزه می گردانند و آثارى از گناه در وجود او باقى نمى گذارند.
آن دسته از مؤمنان که زینت های متاعِ دنیا و اموال و فرزندان که مایه ی روشنىِ چشم هستند، آنها را از یاد خدا غافل نکرده و به خود مشغول نداشته است، حق نماز را به خوبی شناخته اند. خداوند متعال درباره آنها چنین مى فرماید: «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»؛ پاکمردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا و به پا داشتن نماز و دادن زکات غافل نگرداند و از روزی که دل و دیدهها در آن روز حیران و مضطرب است ترسان و هراسانند. [۱]
رسول خدا بعد از بشارت مؤمنان به بهشت، خویش را براى اقامه نماز به سختی و تعب و مشقّت مى انداخت، زیرا خداوند به ایشان فرموده بود: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا ۖ لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا ۖ نَحْنُ نَرْزُقُکَ ۗ وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَىٰ»؛ تو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر نماز و ذکر حق صبور باش، ما از تو روزی (کسی را) نمیطلبیم بلکه ما به تو (و دیگران) روزی میدهیم، و عاقبت نیکو مخصوص (اهل) پرهیزکاری و تقواست. [۲]؛ زیرا نماز کلید ورود به بهشت برین است. آن حضرت پیوسته اهل بیت خود را به ادای فریضه نماز دعوت مى کرد و خود بر آن مداومت مى فرمود و در انجام آن اصرار و شکیبایى داشت.
عهد نامه امیر المؤمنین به محمد بن ابی بکر:
نهج البلاغه امیر المؤمنین، شامل خطبه ها و حکمت ها و نامه های ایشان است. حضرت در همه حال، یاد نماز را بزرگ داشته و یاران و پیروان و مسلمین را به نماز توصیه می فرمودند. از جمله در نامه ای که به محمد بن ابوبکر[۳] نوشته بودند، علاوه بر سفارشات لازم برای فرمانداری مصر، محافظت از نماز را خاطر نشان نموده اند:
(و من عهد له ( علیه السلام )) (إلى محمد ابن أبی بکر رضی الله عنه حین قلده مصر) فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ … و صَلِّ الصَّلَاهَ لِوَقْتِهَا الْمُوَقَّتِ لَهَا وَ لَا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لَاتُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ کُلَّ شَیْ ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلَاتِکَ ؛ بالت را براى ایشان (اهل مصر) بخوابان (با همگان فروتن باش) و پهلویت را برایشان هموار دار و … و نماز را در وقتى که براى آن تعیین گشته بجا آور و از جهت بیکارى آنرا پیش از وقت بجا نیاور، و بجهت کار داشتن آنرا از وقتش مگذران، و بدان هر چیز از اعمالت پیرو نماز تو است (اگر نماز را نیکو بجا آوردى کارهاى دیگر را نیکو کنى، و هرگاه آنرا ضائع ساختى غیر آنرا تباه تر گردانى).[۴]
نامه امیر المؤمنین به مالک اشتر:
یکی دیگر از مصادیق سیمای نماز در نهج البلاغه نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر است. حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام در نامه ی دیگری که برای جناب مالک اشتر نخعی [۵] نگاشته بودند، درباره نماز و نحوه ی به جماعت گزاردن آن، توصیه هایی به ایشان فرمودند. آن حضرت این فرمان را به هنگامى که او را به فرمانداری مصر گماردند، نوشته بودند. [مالک، به جای محمد بن ابو بکر- که زمامداریَش درهم ریخته بود- منصوب شد]. این فرمان از بلندترین و فراگیرترین فرمانهاى امیر المؤمنین است. ایشان در این نامه پس از توصیه های لازم برای اداره امور مصر، به فریضه ی نماز پرداخته و چنین می فرمایند: «وَ مِنْ عَهْد لَهُ عَلَیهِ السَّلامُ کتَبَهُ لِلاْشْتَرِ النَّخَعِی رَحِمَهُ اللّهُ لَمّا وَلاّهُ عَلی مِصْرَ وَ اَعْمالِها … وَلْیکنْ فی خاصَّهِ ما تُخْلِصُ لِلّهِ بِهِ دینَک اِقامَهُ فَرائِضِهِ الَّتی هِی لَهُ خاصَّهً، فَاَعْطِ اللّهَ مِنْ بَدَنِک فی لَیلِک وَ نَهارِک، …»[۶]؛ و این عهدنامه مکتوب آن حضرت است برای مالک اشتر نَخَعی رحمه اللّه زمانی که او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود … و باید در خصوص آنچه که به آن دینت را برای خدا خالص می کنی، اقامه واجبات باشد؛ واجباتی که مخصوص به خداوند است، بر اساس این ملاک بدنت را در شب و روز در اختیار خداوند قرار بده، و آنچه را که موجب قرب تو به خداوند می شود به نحو کامل و بدون کم و کاست انجام بده، گرچه در این راه هرگونه صدمه و فرسایشی به بدنِ تو وارد آید. و زمانی که بامردم به نمازجماعت ایستادی، نه چنان نماز بگزار که مردم را رمیده کنی نه به آن صورت که حقِ نماز را ضایع نمایی، چرا که در میان مردم هم بیمار و ناتوان وجود دارد و هم کسی که حاجتی دارد و باید به دنبال برآوردن آن برود. من از رسول خدا صلوات الله علیه، هنگام سفری که مرا به یمن فرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز بگزارم؟ حضرت فرمودند: «با آنان نمازی بخوان مانند نماز ناتوان ترین آنان، و به مردمِ مؤمن، مهربان باش».[۷]
نامه امیر المؤمنین به حارث همدانی:
نامه ی دیگری نیز در نهج البلاغه امیرالمؤمنین آمده است که ایشان به حارث همدانی [۸] نوشته بودند: و من کتاب له علیه السلام إلى الحارث الهمدانی:
«وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ … وَ لَا تُسَافِرْ فِی یَوْمِ جُمُعَهٍ حَتَّى تَشْهَدَ الصَّلَاهَ إِلَّا فَاصِلًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ فِی أَمْرٍ تُعْذَرُ بِهِ وَ أَطِعِ اللَّهَ فِی جَمِیعِ أُمُورِکَ فَإِنَّ طَاعَهَ اللَّهِ فَاضِلَهٌ عَلَى مَا سِوَاهَا …»؛ به ریسمان قرآن چنگ بزن، و از آیاتِ آن نصیحت بپذیر، حلالِ آن را حلال، و حرامش را حرام بشمار، و حقّى را که در زندگى گذشتگان بود تصدیق کن، … و در روز جمعه، پیش از نماز مسافرت نکن، جز براى جهاد در راه خدا، و یا کارى که از انجام آن ناچارى. در همه کارهایت خدا را اطاعت کن، که اطاعت خداوند از همه چیز برتر است.[۹]
وصیت نامه امیر المؤمنین به فرزندان پیش از شهادت:
نماز، به قدری در نظر امیر المؤمنین مهم و ارزشمند است که حتی در لحظات آخر عمر خود نیز از آن غافل نمی شوند. ایشان در آخرین وصیت خویش به فرزندان، به امور مهمی از جمله نماز و محافظت از آن توصیه می فرمایند. این وصیت، گرچه خطاب به فرزندان، علی الخصوص امام حسن و امام حسین علیهم السلام است ولی در واقع، رهنمود و چراغ راهی است برای تمام بشریت تا پایان عالم.
این وصیت را برخی از محدثان و راویان احادیث و مورخانی که پیش از سید رضی رحمه الله و پس از وی، می زیسته اند با ذکر سند نقل کرده اند.[۱۰] در بخشی از آن، چنین آمده است:«اوصیکما بتقوی الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما و … و الله الله فی القرآن لا یسبقکم بالعمل به غیرکم. و الله الله فی الصلاه فانها عمود دینکم. و الله الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا …»؛ شما را به تقوی وترس از خدا سفارش می کنم و اینکه در پی دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید و … و خدا را خدا را در توجه و تمسک به قرآن، مبادا که دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند. خدا را خدا را در مورد نماز، که همانا ستون دین شماست. خدا را خدا را در مورد خانه پروردگارتان، تا آن هنگام که زنده هستید آن را خالی نگذارید، که اگر خالی گذارده شود مهلت داده نمی شوید و بلای الهی شما را فرا می گیرد.[۱۱]
خطبه ۱۱۰ امیر المؤمنین در نهج البلاغه:
این خطبه یکی دیگر از خطبه هاى آن حضرت است در بیان اسباب تقرّب به خداوند و حفظ شعائر دین اسلام:
و من خطبه له (علیه السلام) فی أرکان الدین الإسلام:
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَهُ الْإِسْلَامِ، وَ کَلِمَهُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَهُ، وَ إِقَامُ الصَّلَاهِ فَإِنَّهَا الْمِلَّهُ، وَ إِیتَاءُ الزَّکَاهِ فَإِنَّهَا فَرِیضَهٌ وَاجِبَهٌ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّهٌ مِنَ الْعِقَابِ …»؛ همانا برترین وسیله تقرّب بسوى خداوند سبحان (ده چیز است:
اوّل، تصدیق و اعتراف به یگانگى خداوند و رسالت فرستاده او حضرت محمّد صلّى اللَّه است،
و دوم، جهاد و جنگیدن در راه خدای تعالى است (با کفّار و دشمنان دین) که سبب بلندى (و رکن اعظم) اسلام است،
و سوّم، کلمه اخلاص (گفتن لا إله إِلّا اللّه) است، که فطرىّ و جبلّىّ (بندگان الهىّ) است (خداوند مردم را بر این فطرت آفریده که هر کس تصدیق دارد که براى او خدائى است بى همتا و بى شریک)
و چهارم، بر پا داشتن نماز که نشانه ملّیّت دین اسلام است (بزرگترین رکن دین است، و از جهت عظمت و اهمّیت آنرا نفس ملّت و دین فرموده اند)
و پنجم، زکوه است که سهمیّه اى است از جانب خدا تعیین گشته، که دادن و پرداخت آن (به مستحقّین) واجب است،
و ششم، روزه ماه رمضان است که سپرى است (براى جلوگیرى) از عذاب خداوند … [۱۲]
توبه و بازگشت به سوی خدا بوسیله نماز:
از جمله موهبات و نعمات بزرگ خداوند نسبت به بندگان، نعمت توبه است که قریب به هشتاد مرتبه در قرآن از آن نام برده شده است. توبه، پاک سازی دل از آلودگیِ گناه است و اولیای بزرگ دین، توجه ویژه ای به آن داشته اند. پیوند توبه با نماز در کلام امیر المؤمنین، اهمیت این دو مقوله را در نظر امام، به خوبی نشان می دهد:
«ما أهمنى ذَنبَ أمهلت بعده حتى أصلى رکعیتن و سأل الله العافیه.»؛ گناهى که پس از آن مهلت یافتم تا دو رکعت نماز گزارم و از پروردگار اصلاح آن گناه را بخواهم، مرا پریشان حال و اندوهگین نکرد.[۱۳]
نماز بهترین وسیله تقرب به خدا:
امیر المؤمنین در یکی از حکمت های نورانى اش به فلسفه و آثار چند حکم از احکام مهم الهى اشاره فرموده است. ایشان مى فرماید: «الصَّلاهُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیٍّ، وَالْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیفٍ. وَلِکُلِّ شَیْءٍ زَکَاهٌ، وَزَکَاهُ الْبَدَنِ الصِّیَامُ، وَجِهَادُ الْمَرْأَهِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»؛ نماز موجب تقرب هر شخصِ پرهیزگار و حج، جهاد هر انسانِ ضعیف است و براى هر چیزی زکاتى است و زکات بدن روزه است و جهاد زن، شوهردارى شایسته ی اوست.[۱۴]
حکمت وجوب نماز در کلام امیر المؤمنین:
در این حکمت، حضرت علی علیه السلام، دلیل و فلسفه ی وجوب نماز از جانب خداوند را رهایی از دام تکبر و غرور و خودپسندی عنوان نموده است: وَ قَالَ (علیه السلام): «فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلَاهَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکَاهَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ، وَ …»؛ خدا ایمان را براى پاکسازى دل از شرک، و نماز را براى پاک بودن از کبر و خودپسندى، و زکات را عامل فزونى روزى، و … [۱۵]
و نیز در جای دیگر می فرمایند: «فَاللَّهَ اللَّهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْیِ وَ آجِلِ وَخَامَهِ الظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَهِ الْکِبْرِ … وَ عَنْ ذَلِکَ مَا حَرَسَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَوَاتِ وَ الزَّکَوَاتِ وَ مُجَاهَدَهِ الصِّیَامِ فِی الْأَیَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ تَسْکِیناً لِأَطْرَافِهِمْ وَ تَخْشِیعاً لِأَبْصَارِهِمْ وَ تَذْلِیلًا لِنُفُوسِهِمْ وَ تَخْفِیضاً لِقُلُوبِهِمْ وَ إِذْهَاباً لِلْخُیَلَاءِ عَنْهُمْ، وَ لِمَا فِی ذَلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ عِتَاقِ الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً وَ الْتِصَاقِ کَرَائِمِ الْجَوَارِحِ بِالْأَرْضِ تَصَاغُراً …»؛ خدا را خدا را! از کیفر سریع سرکشى و سرانجام دردناک ظلم و ستم وعاقبتِ سوءِ تکبّر بر حذر باشید، … و به همین علت، خدای تعالی بندگان با ایمان خود را با نمازها و زکاتها و مجاهدتها به وسیله روزه هاى واجب (از بغى و ظلم و کبر) حراست و محافظت فرموده، تا اینکه اعضا و جوارحشان به آرامش رسد، چشمانِ آنها خاضع و نفوس آنان رام گردد، قلبهایشان در برابر پروردگار خضوع پذیرد و تکبّر را از رفتار و گفتارِ آنان بزداید. و به همین جهت، ساییدن پیشانی که بالاترین و بهترین جاى صورت است بر خاک، موجب تواضع و فروتنى است و گذاردن اعضاى پر ارزش بدن بر زمین دلیل بر کوچکى در برابر او … [۱۶]
نامه امیر المؤمنین به فرمانداران درباره اوقاتِ نمازهای یومیه
و من کتاب له(علیه السلام) إلى أمراء البلاد فی معنى الصلاه :
«أَمَّا بَعْدُ فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَّى تَفِیءَ الشَّمْسُ … وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلَاهَ أَضْعَفِهِمْ وَ لَا تَکُونُوا فَتَّانِینَ.»؛ پس از یاد خدا و درود، نماز ظهر را همراه با مردم هنگامی بخوانید که آفتاب به سمت مغرب رفته و سایه آن به اندازه دیوار آغل بز گسترده شود، و نیز نماز عصر را با مردم هنگامى بخوانید که خورشید هنوز سفید است و جلوه دارد و پاره اى از روز باقی مانده که تا غروب مى توان مسافتی حدود دو فرسخ راه را طی کرد. و نماز مغرب را با مردم هنگامی بخوانید که شخصِ روزه دار افطار کرده، و حاجى از صحرای عرفات به سوى منى عزیمت مى کند. و نماز عشاء را با مردم زمانی بخوانید که نور شفق پنهان، و یک سوّم از شب گذشته باشد، و نماز صبح را با مردم وقتی بخوانید که شخصِ نمازگزار سیمایِ همراه خویش را بشناسد، و نماز جماعت را در حد ناتوان ترینِ آنان به پا دارید، و فتنه گر مباشید.[۱۷]
امیر المؤمنین و معرفی خود با نماز:
این خطبه در منبرِ مسجد کوفه ایراد شد و به خطبه «منبریّه» معروف است که در طیِ آن دلایل پذیرش حکومت و نیز صفات یک حاکم عادل را بیان مى نماید: «… اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ، لَمْ یَسْبِقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالصَّلَاهِ.»؛ خدایا من نخستین کسى هستم که به تو روى آورد، و دعوت تو را شنید و اجابت کرد، در نماز، کسى از من جز رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم پیشى نگرفت.[۱۸]
در این خطبه امیر المرمنین، در قالب مناجات با خداوند، بیان می کند که هدف ایشان از جنگ و درگیری، به دست آوردن قدرت و حکومت نیست بلکه بازگرداندن نشانه های حق به جایگاه اصلی خویش بوده است چه اینکه علی اولین لبیک گوینده به دعوت حق و اجابت نماز است.
نماز بیهوده در کلام امیر المؤمنین:
امام علی علیه السلام مردى از خوارج را در حال عبادت و نماز شبانه و قرائت قرآن دیدند، فرمودند: خوابى که با یقین همراه باشد، بسیار بهتر از نمازى است که با شک و تردید باشد. ایشان در حکمتی از نهج البلاغه می فرمایند: «کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ؛ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَکْیَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ.»؛ امام علیه السّلام (در نکوهش عمل بیجا) فرموده است:
۱- چه بسا روزه دارى که از روزه گرفتنش چیزی جز گرسنگى و تشنگى نمى ماند.
۲- و چه بسا نماز (شب) گزارى که از ایستادن و نماز گزاردنش، بهره ای جز بیدارى و رنجِ بیهوده نیست (چون روزه و نماز را طبق دستور انجام نداده)
۳- چه نیکو است خواب زیرکان و روزه باز کردن ایشان (چون آنان آنچه کنند بجا و طبق دستور مى باشد).[۱۹]
ترس از خدا و شب زنده داری برای نماز:
«فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِیَّهَ ذِی لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَ …»؛ پس اى بندگان خدا! از خدا بترسید همانند شخص خردمندى که اندیشه و فکر معاد، قلب او را در بر گرفته و بیم از عذاب الهی، جسم و جانش را رنجور نموده و شب زنده داریها (برای نماز و عبادت) آن خواب اندک را هم از چشمانِ او ربوده است.[۲۰]
اوصاف عابدانِ شب زنده دار در کلام امیر المؤمنین:
«طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَکَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیْلِ غُمْضَهَا، حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْکَرَى عَلَیْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ کَفَّهَا، …»؛ خوشا به حال آن کسی که وظیفه و دینِ واجب خود را در برابر پروردگارش انجام داده و مشکلات را با صبر و تحمل از میان برداشته و خواب را در (بخشى از) شب ترک نموده و آن گاه که خواب بر او غلبه کند، روى زمین دراز کشد و کف دست را بالش خود کند (و اندکی استراحت نماید). (این شخص) در زمره کسانی است که (این اوصاف را دارند:) خوف معاد خواب را از چشم هایشان ربوده و پهلوهای آنها براى استراحت در خوابگاهشان قرار نگرفته و پیوسته لب هایشان آهسته به ذکر پروردگارشان مشغول است و بر اثر استغفارهاى طولانى و پی در پی گناهانشان از بین رفته است. «آنها حزب خدا هستند، آگاه باشید که حزب الله رستگارانند».[۲۱]
اوصاف اصحابِ شب زنده دارِ محمد صلی الله علیه:
«لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) فَمَا أَرَى أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ، لَقَدْ کَانُوا یُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِیَاماً …»؛ همانا من اصحاب محمّد صلوات الله را دیده ام اما، هیچ کدام از شما را همچون آنها نمى بینم. آنها موهایى ژولیده و چهره اى غبار آلود داشتند و با این که در فقر و تنگدستى گذران ایام مى کردند خم به ابرو نمى آورند! آنها شب تا صبح در حال عبادت و سجده و قیام بودند و هرگز از عبادت و نماز خسته نمى شدند. گاهى پیشانى و گاه دو طرف صورت را (در پیشگاه خدای تعالی) به خاک مى ساییدند، و از ترس روز قیامت، گویى بر شعله هاى آتش ایستاده اند و آرام و قرار نداشتند. پیشانى آنها به خاطر سجده هاى طولانى پینه بسته بود. هنگامى که نام خدا را می شنیدند، اشک از چشمانشان فرو مى ریخت، به حدی که گریبانشان، از اشکِ چشم تر مى گشت، و همچون درختى که در طوفان از شدّت تندباد سهمگین، به خود مى لرزد، از خوف عقاب و عشق به ثواب بر خود مى لرزیدند![۲۲]
کلام آخر
در این مقاله سعی کردیم بر مصادیق نماز در نهج البلاغه اشاره کنیم. با توجه به مطالبی که گذشت و با تأمل در سیره و کلام امیر المؤمنین، در خصوص فریضه ی نماز، درمی یابیم که در نظر امیر المؤمنین، نماز تا چه اندازه دارای ارزش و اعتبار است. نماز، تنها عبادتی است که در آن، بنده کاملاً مطابق میلِ معبودِ بی همتا، با او سخن می گوید و سر بر آستانِ بندگی می ساید.
وصف نماز را از زبان امیر المؤمنین باید شنید که خود، تمام قد اقامه کننده و عاشقِ نماز بود. کسی که نماز با تک تکِ اعضا و جوارحش عجین شده و با آن زندگی کرده و در محراب نماز نیز به شهادت می رسد. على علیه السلام کسی است که در قبله مسلمین متولد شده و در نوجوانی به عنوان اولین نمازگزار و اولین اقتدا کننده به پیامبر عظیم الشأن اسلام، براى نخستین بار، پشت رسول الله نماز گزارده است. به یقین، چنین انسانِ وارسته ای بیش از هر کسی، قدر نماز را مىداند و به آن بها مىدهد.
راویان احادیث چنین روایت کنند که: حال امیر المؤمنین به هنگام خواندن نماز، چنان بود که؛ در یکى از جنگها تیرى به پاى ایشان اصابت کرد و اطبا هر چه کردند، موفق نشدند که آن را در آورند زیرا شدت درد چنان بود که پای، ثابت نتوان نگه داشت. چون خبر به رسول الله رسید، فرمودند: «بگذارید تا على مشغول نماز شود سپس تیر را از پاى او بیرون آورید زیرا على، در آن هنگام، چنان محو تماشاى جمال حق است که کاملاً از خود بى خود مىشود.»
اطبا چنین کردند و تیر را از پاى على علیه السلام بیرون آوردند و ایشان متوجه نشد و زمانى به خود آمد که از نماز فراغت یافته بود و آن گاه در خود احساس درد نمود.
ذره ذره ی خاک مدینه، مکه و کوفه، تمام کوچه پس کوچه هایی که ایشان قدم نهاده است، گواه راز و نیازها و نمازهای عاشقانه ی ایشان است. هنوز پژواک مناجات ها و نمازهای دلنشینِ علی علیه السلام در جای جایِ هستی طنین انداز است. زیبایی نماز علی، به حدی بود که دشمنان را نیز مجذوب خود می کرد چنانچه وقتی که به عمرو عاص گفتند: چرا پشت سر علی علیه السلام نماز میخوانی ولی در کاخ معاویه غذا میخوری؟ پاسخ داد: علی نمازش قشنگ است و معاویه پلو دلچسبی دارد !
بنابراین، شایسته و سزاوار شیعه ی امیر المؤمنین است که آداب بندگی و اقامه نماز را از مولی الموحدین علی علیه السلام فرا گرفته و به مقتدای نام بلند شیعه، اقتدا نماید.
کاری از تحریریه ستاد اقامه نماز
پی نوشت ها
- سوره نور، آیه ۳۷
- سوره طه، آیه ۱۳۲
- محمد بن ابوبکر پسر ابوبکر اولین خلیفه از خلفای راشدین بود و پس از فوت ابوبکر، علی بن ابی طالب سرپرستی او را به عهده گرفت و در دامان علی بزرگ شد.
- نامه ۲۷ نهج البلاغه، ترجمه سید علی نقی فیض الاسلام
- مالِک اَشتَر (با نام کامل مالک بن حارث نخعی)، یکی از جنگاوران برجسته و یکی از وفادارترین حامیان علی بن ابیطالب بود. او در زمان پیامبر، به دین اسلام روی آورد و از آن پس پشتیبانی صادق، ثابت و پابرجا برای اهلبیت او و بنیهاشم باقی ماند
- نامه۵۳ نهج البلاغه، عهدنامه امام علی (ع) برای مالک اشتر نَخَعی
- ترجمه حسین انصاریان
- حارث بن عبداللّه همْدانی، یا حارث اعور، تابعی کوفی (درگذشت ۶۵ق)، از اصحاب امام علی (ع) و از نخستین بیعت کنندگان با ایشان در مدینه بود. حارث اعور احادیث و خطبههای امیرمؤمنان (ع) را می نوشت و به نوشته شوشتری، او نخستین گردآورنده خطبههای امام علی (ع) است.
- شرح نامه ۶۹ نهج البلاغه، نامه به حارث همدانى، جواد محدثی
- ابو حاتم سجستانی، المعمرون والوصایا، ص ۱۴۹; تاریخ طبری، ج ۶، ص ۸۵; تحف العقول، ص ۱۹۷; من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۴۱; کافی، ج ۷، ص ۵۱; در مروج الذهب، (ج ۲، ص ۴۲۵) قسمتی از آن نقل شده است; مقاتل الطالبیین، ص ۳۸.
- نهج البلاغه، نامه شماره ۴۷، جعفر سجستانی
- ترجمه و شرح خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه، بخش اول، وسایل تقرب به خدا، ترجمه فیض الاسلام
- نهج البلاغه فیض، حکمت ۲۹۱، ص ۱۲۳۰.
- شرح و تفسیر حکمت ۱۳۶نهج البلاغه، سایت جامع نهج البلاغه و تفسیر، دفتر مرجع عالیقدر آیتالله العظمی مکارم شیرازی
- حکمت ۲۵۲ نهج البلاغه: حکمت برخی احکام الهی، ترجمه محمد دشتی
- ترجمه و شرح خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه (قاصعه)؛ بخش نهم: درمان کبر و غرور، مکارم شیرازی
- شرح نامه ۵۲ نهج البلاغه، وقتهاى نمازهای پنجگانه، جواد محدثی
- خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی
- ترجمه و شرح حکمت ۱۴۵ نهج البلاغه، روزه و نماز بیفایده، ترجمه فیض الاسلام
- ترجمه و شرح خطبه ۸۳ نهج البلاغه (غرّاء)؛ بخش نهم، صفات پرهیزکاران، ترجمه آیتی
- ترجمه و شرح نامه ۴۵ نهج البلاغه، بخش هفتم، عبادت و اطاعت رستگاران، ترجمه مکارم شیرازی
- ترجمه و شرح خطبه ۹۷ نهج البلاغه، بخش ششم، مقایسه اصحاب پیامبر و امام، ترجمه مکارم شیرازی